شاه کمان


شاه کمان

سر می‌کشم جام شرابت را مستم بکن با خنده ی دلکش چرخی بزن سر ریز شو از شور شهبازِ من، شهزاده ی مهوش سیری نبات ِ زعفرانی را حراج کن از حجره ی لب ها شربت بریز از شهد ِشیرینت بر چای ِ تلخ ِ کام این شب...

سر می‌کشم جام شرابت را
مستم بکن با خنده ی دلکش
چرخی بزن سر ریز شو از شور
شهبازِ من، شهزاده ی مهوش


سیری نبات ِ زعفرانی را
حراج کن از حجره ی لب ها
شربت بریز از شهد ِشیرینت
بر چای ِ تلخ ِ کام این شب ها



موسیقی ِ ساز ِ سلام ِ تو
در گوش هایم بی هوا سُر خورد
شعرت به گوشم آشنا آمد
سوز بنانم تا ثریا برد


با شاخه های بید ِ دستانت
در بیشه ی مویم بزن پرسه
تکثیر کن نسل ِ نگاهت را
من بکش در پنجه ی خلسه



در حلقه‌ی مضراب ِ موی من
سبابه ات می رقصد از مستی
می بافی و آواز سنتورم
گم میشود در دامن هستی



شاه ِ کمان ِ پشت ِ پلکِ تو
بیرون کشیده از صدف در را
آغاز کن با سمفونی هایت
مدهوش کن کیهان کلهر را

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


سوالات جرات یا حقیقت + 100 سوال بازی جرئت و حقیقت و نحوه انجام این بازی هیجان انگیز