لب


لب

علی جعفری هر جا نشستم عطر و بوی تورا نظاره کردم آخر بتو هم رسیدم و یاد گلهای بهاره کردم در خرمن گل هم نشستم و بافتم تاج گلی آن را هم گرفتم و بر روی سرت حواله کردم دیدمکه ماه بهشتی ودرخشان هم تو...

علی جعفری
هر جا نشستم عطر و بوی تورا نظاره کردم
آخر بتو هم رسیدم و یاد گلهای بهاره کردم
در خرمن گل هم نشستم و بافتم تاج گلی
آن را هم گرفتم و بر روی سرت حواله کردم
دیدمکه ماه بهشتی ودرخشان هم تو شدی
خورشید را یافتم و خود را هم ستاره کردم
بادی وزیدن گرفت و روح منم شد نثار تو
با تو نشستم وخندیدم روحم رااداره کردم
خندیدیم و بهارهم خنده زد به روی ماه تو
قلبت را خریدم و جانت را هم اجاره کردم
شوری بدل نهادیم و لب را به روی لب زدیم
آتش بجان خریدیم وخود را هم اداره کردم
قند از عسل جدا نشد که خوردیم ما مدام
این حسرت چندین ساله را هم قباله کردم
گفتم سپیده هم آغوش منی و درعالم عشق
لیلی را گرفتم و سر گذشتم را هم مقاله کردم
وحیی که به جعفری هم مدام می‌شود بعشق
ابیات عاشقی را هم برای تو من رساله کردم
شاعر : علی جعفری
تاریخ سروده شده : 6 اردیبهشت 1403
نام شعر : لب را بروی لب زدیم

منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


انواع فونت و متن بسم الله الرحمن الرحیم برای بیو اینستا