زخم دل
دلم برای دیدنت پر زند هرزگاهی... نمیتوان که گذر کرد از گلوگاهی.. چو کوره از عشق دوباره میسوزم... مثال آتشی در دست یک ماهی... قدم زنان به فکر فرو میروم به تنهایی.. چگونه میشود که ننوشم از...
دلم برای دیدنت پر زند هرزگاهی...
نمیتوان که گذر کرد از گلوگاهی..
چو کوره از عشق دوباره میسوزم...
مثال آتشی در دست یک ماهی...
قدم زنان به فکر فرو میروم به تنهایی..
چگونه میشود که ننوشم از گذرگاهی...
زمین به گرد دو پایم دوباره پچیده...
فتاده ام ز فرود و کشیدهام آهی...
چگونه با من سلطان ای دل کنی دعوا...
مگر برای مرحَم این زخم دوا نمیخواهی...
شاعر رسول(سلطان)
نمیتوان که گذر کرد از گلوگاهی..
چو کوره از عشق دوباره میسوزم...
مثال آتشی در دست یک ماهی...
قدم زنان به فکر فرو میروم به تنهایی..
چگونه میشود که ننوشم از گذرگاهی...
زمین به گرد دو پایم دوباره پچیده...
فتاده ام ز فرود و کشیدهام آهی...
چگونه با من سلطان ای دل کنی دعوا...
مگر برای مرحَم این زخم دوا نمیخواهی...
شاعر رسول(سلطان)