.
.
.
شاد ، تاب
میخورم
در شیار
باد
فارغ از کائنات
میخندم
به زخم ، با پای چلاق
چقدر چندش است ظاهر دروغ
باطن خراب
دور شو از خانه ای که
مرغ عشقش
جغد کینه است
بعضی ها بلند فکر میکنند
بعضی ها با صدای بلند میروند
بعضی ها میخواهند بلند بلند باشند
خب بگذار باشند
بعضی ها تیک شوق میزنند
بسپار به زمان
میان
واژه ها
هیچ ابر سپیدی آبستن باران نیست
کودک حریص است
لیک
حریص غزلهای دلکش
نیست
وقت تاب خوردن های
چینشت
بینشت را درست کن
تا خط که میکشی
خط چشم
باشد
آن هم کوتاه و کوتاه
مثل آنجا که سهراب میگوید
صدای هوش گیاهان به گوش میرسد
روی صندلی راحتی
کنار چمن !
.
.
شعر
فرهاد_بیداری
.
.
شاد ، تاب
میخورم
در شیار
باد
فارغ از کائنات
میخندم
به زخم ، با پای چلاق
چقدر چندش است ظاهر دروغ
باطن خراب
دور شو از خانه ای که
مرغ عشقش
جغد کینه است
بعضی ها بلند فکر میکنند
بعضی ها با صدای بلند میروند
بعضی ها میخواهند بلند بلند باشند
خب بگذار باشند
بعضی ها تیک شوق میزنند
بسپار به زمان
میان
واژه ها
هیچ ابر سپیدی آبستن باران نیست
کودک حریص است
لیک
حریص غزلهای دلکش
نیست
وقت تاب خوردن های
چینشت
بینشت را درست کن
تا خط که میکشی
خط چشم
باشد
آن هم کوتاه و کوتاه
مثل آنجا که سهراب میگوید
صدای هوش گیاهان به گوش میرسد
روی صندلی راحتی
کنار چمن !
.
.
شعر
فرهاد_بیداری