وضعیت ما قرمز و از دیرزمانیست
کاین خاک بلا دیده غمینی به غمانیست
ما رستم زالیم که در آخر قصه
در چاه برادر، کمرش خم به کمانیست
چندیست که ما چون سپر دفع بلاییم
از موشک و از گرد و غباری که یمانیست
انگار نه انگار لرستان ؛ رگ ایران
جانش به لب آمد نه امیدی نه امانیست
از راست و چپ ناله کنان سیمره و زال
امسال ولی عیدی مان سیل دمانیست
تا دست ، برادر به برادر نسپارد
از ابر جفاکار رهایی چو گمانیست
کشکان کهن نیز فروریخت و گفتند
پلدختر بارانزده هم دختر ما نیست!
کاین خاک بلا دیده غمینی به غمانیست
ما رستم زالیم که در آخر قصه
در چاه برادر، کمرش خم به کمانیست
چندیست که ما چون سپر دفع بلاییم
از موشک و از گرد و غباری که یمانیست
انگار نه انگار لرستان ؛ رگ ایران
جانش به لب آمد نه امیدی نه امانیست
از راست و چپ ناله کنان سیمره و زال
امسال ولی عیدی مان سیل دمانیست
تا دست ، برادر به برادر نسپارد
از ابر جفاکار رهایی چو گمانیست
کشکان کهن نیز فروریخت و گفتند
پلدختر بارانزده هم دختر ما نیست!