روح سرگشته


روح سرگشته

سرگشته و حیرانی در سوگ تن خسته شاید که بهارانی آید ز در بسته هر دم ز هوا داری در مدح خدایانی این بوده و این باشد رسم گل نو رسته روحت که چو رامت شد حاجت چه به رویایی بینی رسنش ساری در حصر توشاعر:مهدی بهگر

سرگشته و حیرانی در سوگ تن خسته
شاید که بهارانی آید ز در بسته

هر دم ز هوا داری در مدح خدایانی
این بوده و این باشد رسم گل نو رسته

روحت که چو رامت شد حاجت چه به رویایی
بینی رسنش ساری در حصر تو پیوسته

این سیرت عشاقی هر لحظه به یادت باد
ور نه به چه ارامی بینی ز سرت جسته

در داخل هر هسته عشقیست به یک شعله
رازی به چه زیبایی در دور همین هسته

"هیچی" که نمی بیند ایراد ز بیناییست
ورنه به چه زیبایی باشد گل و گل دسته

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»، بهترین دعا و ظهور بزرگ‌ترین جایزه لیله الرغائب...