کدام ناجی ؟
آنتی بیوتیک ها تنها استخوانهایم را می خشکانند!
عفونت یادها
هر روز بیشتر و بیشتر،
تنم مسلول،
تبدار،
ناتوان جنگیدن،
در سرم نوشته های دوزخی
بر لبهایم بوسه های جا مانده
دستهایم شلاق خورده
پیراهن های چند ایکس لارج اتو نخورده
همه چیز بالعکس شده؟!
چراغ های تیر برق
روزها روشن ، شبها خاموش
تمام شماره ها به 151 ختم با بوق های ممتد
عکس ها ی من به تو خیره
چهارراه ها در میدان ها ی شهر
مسافرجنوب در خیابان های شهسوار
تهران با دریا و مرغ های دریایی
پدرم من را در سینه اش پنهان می کند
با خود می برد، می آورد
مادرم لبهایم را می دوزد ، اشک می ریزد
کفش هایت روی دیوار
تابلو نقاشی هایم در کمد دیواری
دستهایم در روشویی خانه تو
اما
اما
اما
از پشت شیشه های عینک تو
دنیا چگونه است ؟