ای کاش می گفتم


ای کاش می گفتم

ای کاش می گفتم در همان روز نخست در همان ساعت ها در همان روز که من چشم در چشم تو بودم به امید نگاه ای کاش می گفتم ای کاش می دانستی خواستم بگویم ، که دهان باز نشد خواستم تو بدانی ، که دلشاعر:سجاد رنجبر یزدی

ای کاش می گفتم

در همان روز نخست
در همان ساعت ها

در همان روز که من
چشم در چشم تو بودم به امید نگاه

ای کاش می گفتم
ای کاش می دانستی

خواستم بگویم ،
که دهان باز نشد
خواستم تو بدانی ،
که دل آزاد نشد

ای کاش می گفتم
ای کاش می دانستی

شب شد و روز برای من بیچاره تمامی نداشت
صبح شد! اما حیف
دو سه روزی دل من طفلکی آرام نداشت

خواستم که بگویم ،
صدایم لرزید
چه بگوبم که به ناگاه ،
روانم ترسید

ای کاش می گفتم
ای کاش می دانستی




فیلم| ویدئویی باورنکردنی از یک سگِ پیانیست!