بهار


بهار

مانند یک بذر از دل زمین می رویم جوانه هدیه ای است که باران برایم به ارمغان می آورد درخت می شوم به عشق تو و در هر فصل از سال برایت پاییز می شوم تمام برگ های تنم را هدیه می کنم به قدم هایت تو با...

مانند یک بذر
از دل زمین می رویم
جوانه هدیه ای است
که باران برایم به ارمغان می آورد
درخت می شوم به عشق تو
و در هر فصل از سال
برایت پاییز می شوم
تمام برگ های تنم را
هدیه می کنم به قدم هایت
تو با آمدنت
بهار را به من مژده خواهی داد
و آنگاه
با تو شکوفه می زنم
با تو بهار می شوم


مجید رفیع زاد



بترس