کوی طور


کوی طور

با خودت عطر بهار از کوی طور آورده‌ای رازهایی ناب در حد وفور آورده‌ای حس آغوشت شده مامن برایم ناب ِ ناب دل ز کف بردی و دینی نو ظهور آورده‌ای پشت چشمی نازک از طرف خیال من گذشت باغ و بستانی پر از نور و...

با خودت عطر بهار از کوی طور آورده‌ای
رازهایی ناب در حد وفور آورده‌ای

حس آغوشت شده مامن برایم ناب ِ ناب
دل ز کف بردی و دینی نو ظهور آورده‌ای

پشت چشمی نازک از طرف خیال من گذشت
باغ و بستانی پر از نور و سرور آورده‌ای

بس غزل گفتم ز عشقت گاه ِ بارانی شدن
حکم این دل را در این قصه صبور آورده‌ای

آتشی بر جان زدیّ وُ سوختیّ وُ لاجرم
یک زیارت‌نامه‌ی اهل قبور آورده‌ای

شاهد ِ تلخی ِ شبهای پُر از تنهایی‌ام
جامی از سر زندگی ، لبریز ِ شور آورده‌ای

شادم از لطفت اگر خوانش کنی شعر مرا
شمّه‌ای از مِهر خود بر این سطور آورده‌ای‌

فریما محمودی



حس های تیره