شب بال می کشاید


شب بال می کشاید

شب بال می گشاید . . شب بال می گشاید بر بی کران دشت کفتار های فاسد شادند در پلشت از لانه می جهند پیوسته می رمند باچشم های هرزه ی لبریز حرص و آ ز باچنگ های خونریز و با پوزه ی دراز هول و هراس مر گشاعر:ابوالحسن انصاری

شب بال می گشاید
.
.
شب بال می گشاید بر بی کران دشت
کفتار های فاسد شادند در پلشت
از لانه می جهند
پیوسته می رمند
باچشم های هرزه ی لبریز حرص و آ ز
باچنگ های خونریز و با پوزه ی دراز
هول و هراس مر گ به صحرا نهاده گام
احوال سبزه زار غم انگیز از این پیام
رومی نهد به جنگل توفان درد و رنج
آوار خر چرانی و ویرانی وشکنج
.
شب بال می گشاید بر بی کران دشت
در غر بت سیاه شب افتاده سر گذشت

..

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دانلود آهنگ ذوقم وه یه که بیای بشنوم دنگ صدات