3 روز پیش
شعرنو
شعرنو
4
چشم هایش
گاهی به دیدنت بسنده میکنم... گاهی عکس هایت را نظاره میکنم... گاهی دستمالی کشیده به دور قاب عکس... گاه هم فراق را بهانه میکنم...
3 روز پیش
شعرنو
شعرنو
6
چشم به راه
از جادهای که نیست رهسپار میشوم به سوی خیالت که هنوز در هیچ متنی به دنیا نیامده پاورچین پاورچین می رسم به قلمرویی که هرگز نخواهی زیست مهتاب مرا به...
3 روز پیش
شعرنو
شعرنو
4
صبحانه ی شُکر
باز صبــحی دگـر آمـد خدایــا شُــکرت بابـت روز جدیـدی... کـه زمـــانم دادی نفسی هست و من، زنده ام و تن سالم پیرم اما تو به دل، شـور جوانم دادی...
3 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
سپیدهدم
در سپیدهدم سومین روز پس از ته کشیدنم سرمست و پرغرور به پشت ابرها خواهم بود کودکتر از همیشهام و دیوانهتر از هر کسی برای همه فرصتهای سوخته و...
3 روز پیش
شعرنو
شعرنو
2
خوراک ما
روی زمین خوردیم خاک و خول خوردیم از دشمن خوردیم نقل ونبات خوردیم موشک و توپ خوردیم چیپس و پفک خوردیم گل به خودی خوردیم آب نخود خوردیم افسوس وغم...
3 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
نقاب
درتب عشقت بسوزم روز وشب فریاد نه درد عشق را عاشقان دانند ولی صیادنه من ز افتادن نمی ترسم ولی ازچشم تو گر بیفتم بشکند هر استخوان اُفتاد نه گرچه او...
3 روز پیش
شعرنو
شعرنو
5
غوغای عشق
شاهدِ اول تماشا می کند شهریارِ عشق غوغا می کند لحظه ای تنها کنار خود بمان سطر اول را که حاشا می کند عشق یعنی من کنار تو خوشم فصل زردم با بهار تو...
3 روز پیش
شعرنو
شعرنو
5
عُمر
کی عمر و جوانیت پرید و طی شد؟ شور و شرر و توان و صبرت ، هی شد ؟ راحم، تو نشو از این همه غمگین، چون عشقی به ثمر نشست و جهلت پی شد
3 روز پیش
شعرنو
شعرنو
4
معدن تب
ّ(گاه و بیگاه بزن مُهر لبت را برلب ) سینه من به هوای تو شده معدن تب تو سفر کردی و در خانه دل ساکن شد هر کجا هست زهجران تو این ناله و لب وز لب و چشم...
3 روز پیش
شعرنو
شعرنو
2
حادثه.......
روزی از حادثه ای تلخ تو را گم کردم حاصل عشق تو را فدای مردم کردم ساختم بی عشقت قلعه ای از چشمه ی نور بذر جو کاشتم و دروی گندم کردم پ.ن فعلاتن...
3 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
نامه
شهر خاکستری، دوباره غروب... بوی فقر و فلاکت و سختی کوچه ای در جنوب پایین شهر خانه ای با پلاک بدبختی... پدرِ خانه غرق خوابیدن خسته از حس تلخ بیداری...
3 روز پیش
شعرنو
شعرنو
2
ضربان ثانیه ها
در ضربان کدامین ثانیه گم شده ام که پیدایم نمی کنی...؟ در طوفان کدام حادثه رها شده ام که صدایم نمی کنی... ؟ برای یافتن نشانی از نشانی تو با من بگو به...
3 روز پیش
شعرنو
شعرنو
4
آزرده خاطر
رو نگردان از دلم همخانه ام با غم نکن عشق من را پس نزن نزد همه خوارم نکن قهر تو روح مرا آزرده خاطر میکند ای همه دنیای من درگیر اندوهم نکن عاشقانه با...
3 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
داستان یک روز زندگی
داستان یک روز زندگی............. با طلوع خورشید نوری در دلم روشن شد امیدی تازه در دلم بیدار شد گامهایم گویی جانی دوباره گرفت می خواهم داستان یک روز...
3 روز پیش
شعرنو
شعرنو
9
در جا مانده
اشرف مخلوقات در خودشناسی خود مانده ای ، چگونه است بر دیگری با قیل و قال موعظه می خوانی
3 روز پیش
شعرنو
شعرنو
8
کینزم
کینزم شطرنج؛کاسپاروف وکارپف فوتبال؛مارادوناوپله بوکس؛کلی بازی؛جکسن وناتالی اتومبیل؛شوماخر کشتی؛حاجی،تختی،دبیروسوریان وزنه؛حسین ونامجو...
3 روز پیش
شعرنو
شعرنو
4
خیال
به اندازه ای که دوستت دارم دوستم بدار... افسانهٔ گول زنندهایست قصهٔ های روزمرهگیهای بی پرواز عشق .. میگفت... من در خیال ، آنرا با تو زندگی کردم...
3 روز پیش
شعرنو
شعرنو
9
گوشت تَلخ
گوشت تلخ خواندی تو حیدر را چِسانا ای دَغل گر نبود گوشت تلخ نمیکرد لیلة مرگ جان بغل بی خبر نیستی نگین پادشاهی رفت کجا گوشت تلخ بود لیلةالمِعراج شد...
3 روز پیش
شعرنو
شعرنو
4
خوررشید خانم
توو جنگل چشمای تو انگار یه آهو خوابیده اسیر اون نگات شدن چه حس زیبایی میده عطر خوش پیرهن تو دل برده و پس نمیده انگار که خونه پر شده از عطر گلای...
3 روز پیش
شعرنو
شعرنو
10
شعر یعنی
شعر یعنی روح شاعر در قلم حسِ نابِ جسم، بر روی بلم شعر یعنی عاشقی تا حد مرگ با مسیحای نفس چون باد و برگ عشق یعنی شاعری در بابِ رود چون صدای پای دوست...
3 روز پیش
شعرنو
شعرنو
7
دریا
شبی خواستم نقشی بکشم از زندگی قلم خود به رقص آمد نقش دریا را کشید دریا راز یک شب رویایی داشت وتو تنها راز دریای عشقی ومن قایق شکسته به دریا وتو تک...
3 روز پیش
شعرنو
شعرنو
4
شعر ناخدای خسته
لالا لالا ، بخواب آروم ستاره که دنیا بی نگاهت سرد و تاره لالا لالا ، بخواب ای نور دیده که چشمم چون تو زیبایی ندیده لالا ،میگم برات تا خوش بخوابی تو...
3 روز پیش
شعرنو
شعرنو
6
بدرود با درود
بدرود با درود صبح بخیر یک دانه من صبح بخیر زیبا روی من صبح بخیر عزیزم خدا کنه همینطور که بارون می اید تا سیاهی ها را پاک کند بدی ها رو هم از دل ما...
3 روز پیش
شعرنو
شعرنو
1
دلبر رعنا
سالها سینه گذرگاه تب و باران بود کهنه سرباز مقاوم به سر ِ پیمان بود وقت بحران تب عشق میان گریه حال معشوق شبیه گذر طوفان بود راز تنهایی او در پی هر...