غمگین مباش


غمگین مباش

اگر از زوزه های باد ویا از گریه های ابر روزی دلگیر شدی چشمهایت بگذار یاد آر فصل بهار و همان دسته ی گل که به دستان نگارت دادی دست در دست نگار اندر آن دشت قشنگ که ز گلهای شقایق پر بود بر سرشاعر:مجید استواری

اگر از زوزه های باد
ویا از گریه های ابر
روزی دلگیر شدی
چشمهایت بگذار
یاد آر فصل بهار
و همان دسته ی گل
که به دستان نگارت دادی
دست در دست نگار
اندر آن دشت قشنگ
که ز گلهای شقایق پر بود
بر سر چشمه ی پر آب زلال
هر دو خوردید از آن آب خنک
چه بهاری بود آن
باز غمگین مباش
باز آید خبر فصل بهار
باز غمگین مباش




فطرت