شبهای تار


شبهای تار

شبهای تار زندگانی چو سحر شد آزردگی ها از دلم کم کم بِدَر شد من ماندم و فکر و خیال تو به هر شب هر روز این دیوانه دل عاشق ترتشاعر:محمدجواد نبوی

شبهای تار زندگانی چو سحر شد
آزردگی ها از دلم کم کم بِدَر شد
من ماندم و فکر و خیال تو به هر شب
هر روز این دیوانه دل عاشق ترت شد




التجا