قصه عشق
قصه عشق چه کوتاه باشد چه بلند، درد است؛ آنکس را که وصال نیست، حسرت وصال دردش است آنکس را که وصال هست، حسرت وصال زودتر دردش است و آنکس که حسرت وصال دردش بود، به وصال رسید، حسرت وصال زودتر را...
قصه عشق چه کوتاه باشد چه بلند،
درد است؛
آنکس را که وصال نیست،
حسرت وصال دردش است
آنکس را که وصال هست،
حسرت وصال زودتر دردش است
و آنکس که حسرت وصال دردش بود، به وصال رسید، حسرت وصال زودتر را چشید و ناگهان عشق را از او بگرفتند
خودِ درد است و درمانش نیست...
آیشا
درد است؛
آنکس را که وصال نیست،
حسرت وصال دردش است
آنکس را که وصال هست،
حسرت وصال زودتر دردش است
و آنکس که حسرت وصال دردش بود، به وصال رسید، حسرت وصال زودتر را چشید و ناگهان عشق را از او بگرفتند
خودِ درد است و درمانش نیست...
آیشا