شش بازی ماندگار منچستریونایتد – بارسلونا
مصاف چهارشنبه شب منچستریونایتد – بارسلونا یکی از دوئلهای کلاسیک فوتبال اروپاست. به بهانه این بازی شش بازی فراموشنشدنی دو تیم در جامهای اروپایی را بررسی کردهایم.
شش بازی ماندگار منچستریونایتد – بارسلونا
مصاف چهارشنبه شب منچستریونایتد – بارسلونا یکی از دوئلهای کلاسیک فوتبال اروپاست. دو غول فوتبال اروپا در سالهای قبل نبردهای ماندگار زیادی داشتهاند و بازی دو تیم در یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان بهانهای شد تا گاردین شش تا از آن بازیها را بررسی کند.
1) منچستریونایتد 3 – بارسلونا صفر (مجموع 2-3)، دور برگشت یک چهارم نهایی جام برندگانی اروپا، اولدترافورد، 21 مارس 1984
پرافتخارترین دوران منچستریونایتد متعلق به سالهای مربیگری سرمت بازبی و سرآلکس فرگوسن است، ولی حتی آنها هم نتوانستند چنین شب اروپایی ماندگاری در اولدترافورد رقم بزنند.
رن اتکینسون که یک متخصص بازیهای حذفی بود، موفق شد شکست دو بر صفر بازی رفت مقابل بارسا که ستارگانی مثل دیهگو مارادونا و برند شوستر در ترکیبش داشت را جبران کند. برایان رابسون دو گل و فرانک استپلتون یک گل زدند.
منچستریونایتد طوری روی دروازه بارسا حمله میکرد که انگار یک قلعه قرون وسطایی را هدف قرار داده. بارسا که سرعت بازی پایینی داشت، نتوانست با فوتبال پرتحرک منچستر مقابله کند.
گل سوم در دقیقه 53 زده شد تا اتکینسون دربارهاش بگوید: «فکر میکردم گل سوم را کمی زود زدیم. یک ربع آخر بازی برای من مثل سه روز گذشت!»
2) منچستریونایتد 2 – بارسلونا یک، فینال جام برندگان جام، روتردام، 15 مه 1991
برایان رابسون مقابل بارسلونا یک بار دیگر یکی از بازیهای ماندگارش با پیراهن یونایتد را به نمایش گذاشت. او میانه زمین را به خوبی کنترل کرد تا منچستریونایتد برای اولین بار در 23 سال به یک جام اروپایی برسد.
تیم یوهان کرویف مثل همیشه میخواست با برتری عددی میانه زمین را به دست آورد، ولی رابسون 34 سالها چنین اجازهای به آنها نداد. او همچنین سازنده هر دو گل مارک هیوز بود.
3) بارسلونا 4 – منچستریونایتد صفر، مرحله گروهی لیگ قهرمانان اروپا، نوکمپ، دوم نوامبر 1994
داوید لیسی در گزارش پیش از بازی نوشته بود: «منچستریونایتد مقابل 110 هزار تماشاگر متوجه کیفیت واقعیاش خواهد شد». این پیشبینی کاملا درست بود و فرگوسن متوجه شد که تیمش میلیونها کیلومتر با موفقیت در اروپا فاصله دارد.
روماریو و استویچکف، دو مهاجم تیم رویایی کرویف شب کابوسواری برای استیو بروس و گری پالیستر، دو مدافع میانی منچستریونایتد ساختند. بروس بعد از بازی اینگونه اعتراف کرد: «یک هیولا مقابل من بازی میکرد. ما چهار بر صفر باختیم، ولی میتوانستیم 14 گل بخوریم!»
بین دو نیمه این بازی بازیکنان مجبور شدند فرگوسن و پل اینس را جدا کنند، چرا که سرمربی اسکاتلندی از عملکرد هافبک تیمش کاملا خشمگین بود. پایان دوران اینس در یونایتد با این بازی کلید خورد.
4) بارسلونا 3 – منچستریونایتد 3، مرحله گروهی لیگ قهرمانان اروپا، نوکمپ، 25 نوامبر 1998فصلی که منچستریونایتد به قهرمانی سهگانه رسید فراز و نشیبهای زیادی داشت و دو تساوی 3-3 مقابل بارسا از آن جمله بود. در بازی برگشت تیم فانخال برای ماندن در مسابقات نیاز به پیروزی داشت و برگزاری فینال در نوکمپ انگیزه این تیم را بیشتر میکرد.
این بازی بیشتر شبیه بسکتبال بود و فرگوسن هم بعد از بازی گفت: «امشب هیچ ملاحظهای در کار نبود.» این بازی دو اتفاق ماندگار داشت. همکاری فوقالعاده یورک و کول برای اولین بار در این بازی آشکار شد و ریوالدو با دو گل درخشان به بارسا کمک کرد به بازی برگردد.
5) منچستریونایتد یک – بارسلونا صفر (مجموع یک بر صفر)، نیمهنهایی لیگ قهرمانان، اولدترافورد، 29 آوریل 2008کارلوس کیروش بزرگترین ترفند تاکتیکیاش در اولدترافورد را با چند تشک تمرینی به نتیجه رساند. وقتی منچستریونایتد برای نیمهنهایی سال 2008 آماده میشد، فرگوسن و کیروش مصمم بودند چرخه پاس بارسا در میانه زمین را متوقف کنند و جمله مربی پرتغالی منچستر را به سطح بیسابقهای از آمادهسازی تاکتیکی برد.
در جریان تمرین، کیروش تشکهای تمرین را بین دو هافبک میانی، کریک و اسکولز و دو مدافع میانی، فردیناند و وز براون قرار داد. آنها نباید اجازه میدادند توپ تحت هیچ شرایطی به تشکها برخورد کند و کیروش به چهار بازیکن گوشزد میکرد که با توجه به وضعیت توپ باید در چه موقعیتی باشند.
این تدبیر نتیجه داد. یونایتد توانست موقعیتهای بارسا را به حداقل برساند، در دو مسابقه رفت و برگشت گلی نخورد و به لطف شوت مهارنشدنی اسکولز برای اولین بار از سال 1999 به فینال لیگ قهرمانان رسید. این دو بازی احتمالا دفاعیترین بازیهای یونایتد در دوره 26 ساله مربیگری فرگوسن است، ولی صعود به فینال این رویکرد را توجیه کرد.
6) بارسلونا 2 – منچستریونایتد صفر، فینال لیگ قهرمانان، رم، 27 می 2009فینال سالهای 2009 و 2011 لیگ قهرمانان شباهت زیادی دارند. مثلث اینییستا، ژاوی و مسی در اوج بود و منچستریونایتد پایینتر از توان خودش بازی کرد. اگر بردن فینال سال 2011 برای یونایتد غیرممکن به نظر میرسید، در سال 2009 جای حسرت زیادی برای این تیم باقی ماند.
بارسا در نهایت توانست یونایتد را کنترل کند، ولی تیم انگلیسی میتواند از خودش بپرسد که اگر هنگام برتریاش در دقایق اولیه به گل میرسید چه میشد؟ اگر مانع گل آسان اتوئو میشدند، چطور؟ اگر فلچر که جانشینی نداشت به خاطر گرفتن کارت قرمز در بازی نیمهنهایی مقابل آرسنال محروم نمیشد، چه؟ اگر آنها هتل بهتری داشتند؟
وقتی فرگوسن این موضوع را به عنوان یکی از دلایل شکست تیمش نامید، خیلیها خندیدند، ولی هتل همیشه عامل مهمی برای این مربی بود. 18 سال پیش از آن او کیفیت هتل و آمادهسازی تیمش در روتردام را یکی از دلایل برتری تیمش مقابل بارسلونا در فینال جام در جام نامیده بود.
اندرسون (2009) و گیگز (2009 و 2011) نمایش ضعیفی در این فینالها داشتند و مایکل کریک بیچاره مجبور شد به تنهایی با بهترین خط میانی جهان مقابله کند. او مجبور بود با ژاوی و اینییستا مقابله کند، یعنی یک نفر در مقابل دو هافبک کاملتر از خودش و البته آنها حمایت مسی را هم داشتند. کریک گفت: «انگار توپ مال آنها بود و برای خودشان بازی میکردند.»
کریک فینال 2009 را با شست پای شکسته بازی کرد و میگوید هیچوقت نتوانسته ضربه سر ناقصش را فراموش کند که به گل اتوئو ختم شد. اثر این بازی به قدری شدید بود که روی وضعیت روحی دو سال آینده او اثر داشت. او با فینال 2011 توانست راحتتر کنار بیاید، چرا که بارسلونا کاملا دستنیافتنی بود. ولی او و یونایتد همیشه فینال سال 2009 را به خاطر خواهند داشت.
12