1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
8
آتش عشق
تو ای زیباترین زیبا که هم جانی و جانانی که هم عشقی و ایمانی که هم دردی و درمانی که هم فکری و هم یادی که هم لبخندی و هم اشکی که هم عاشق و هم معشوق که...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
2
مَنگیا
درون داشت تن کُشته شد خواندش مَنگیا خوانده شد؛ کاسه سر هزارساله شکافته شد؟ هزاران مَن کاغذ هیچ شگرد دروغی مارپیچ دروغِ از دروغ تا دروغ با دروغ پایان...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
2
اردیبهشت
از اردیبهشت عطری به جا می ماند از من گل هایی روییده بر استخوان هایم
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
4
آدم و همدم
من آدم و او همدم بدخوی نبود هابیل چو قابیل بدین سوی نبود این مَه، شبِ مهتاب ندارد شب او نیمی گُل و نیمی گِلِ بدبوی نبود با احترام تقدیم به نگاه...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
جرم عاشق
باز در پشت هر دری بازی است مشغول بازی با بچههایش محکوم به قفس به جرم غریزهاش.
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
6
ساحل خالی
موجِ بی پروا و ساحل در جدال بزمِ آغوش ست و میلی بی مجال در هوایت بی هوایم هم نفس بغض و بوسه، پَرسه ای شوریده حال یادِ اوجِ تپّه ای مانوس و سبز باد و...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
7
صبحانه ی شُکر
باز صبــحی دگـر آمـد خدایــا شُــکرت بابـت روز جدیـدی... کـه زمـــانم دادی نفسی هست و من، زنده ام و تن سالم پیرم اما تو به دل، شـور جوانم دادی...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
6
گیر دل
دلم پیش یک نفر بد جوری گیر کرده هرچی کلید می ندازم انگار که گیر کرده حال دلم خرابه از عشق و از نگاهش انگار که...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
6
کینزم
کینزم شطرنج؛کاسپاروف وکارپف فوتبال؛مارادوناوپله بوکس؛کلی بازی؛جکسن وناتالی اتومبیل؛شوماخر کشتی؛حاجی،تختی،دبیروسوریان وزنه؛حسین ونامجو...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
9
غوغای عشق
شاهدِ اول تماشا می کند شهریارِ عشق غوغا می کند لحظه ای تنها کنار خود بمان سطر اول را که حاشا می کند عشق یعنی من کنار تو خوشم فصل زردم با بهار تو...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
6
معدن تب
ّ(گاه و بیگاه بزن مُهر لبت را برلب ) سینه من به هوای تو شده معدن تب تو سفر کردی و در خانه دل ساکن شد هر کجا هست زهجران تو این ناله و لب وز لب و چشم...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
5
ضربان ثانیه ها
در ضربان کدامین ثانیه گم شده ام که پیدایم نمی کنی...؟ در طوفان کدام حادثه رها شده ام که صدایم نمی کنی... ؟ برای یافتن نشانی از نشانی تو با من بگو به...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
5
آزرده خاطر
رو نگردان از دلم همخانه ام با غم نکن عشق من را پس نزن نزد همه خوارم نکن قهر تو روح مرا آزرده خاطر میکند ای همه دنیای من درگیر اندوهم نکن عاشقانه با...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
6
داستان یک روز زندگی
داستان یک روز زندگی............. با طلوع خورشید نوری در دلم روشن شد امیدی تازه در دلم بیدار شد گامهایم گویی جانی دوباره گرفت می خواهم داستان یک روز...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
6
زائر سوریه
من از کوی رضا آوردهام دل کنار قبر تو منزل به منزل همه عاشق همه در شور و شینت همه دیوانه یک یا حسینت بیا وا کن گره از کار دلها الا پیغمبر صبر و...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
دلم گرفت
دلم گرفت ، آسمانی اش با تو غبار غم ، بارانی اش با تو که پروانه ام چو گل خوش می رود خدایا گل من ، مهربانی اش با تو...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
8
چشم هایش
گاهی به دیدنت بسنده میکنم... گاهی عکس هایت را نظاره میکنم... گاهی دستمالی کشیده به دور قاب عکس... گاه هم فراق را بهانه میکنم...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
6
باطِل
از خودم سقوط میکنم یک متر مانده به زمین در خودم ظاهر میشوم و دوباره سقوط میکنم یک متر مانده به زمین در خودم ظاهر میشوم و دوباره سقوط میکنم...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
8
بوف کور
باد زوزه کنان باز با دست علیلش محکم می کوبد به صورتِ خیابان در را یک راست میرود سمت شیر بی خیال شام وشب که به هزار زحمت رفته رویِ گاز و گاز می...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
5
حالا تو بگو...
دفترم پر شده از نام تو و یاد تو و عطر تو دلدار حالا تو بگو: من چه کنم؟؟؟ داغ فراقت شده زخم دل بیتاب دوری تو دردیست بزرگ؛ تو جان منی دلبر شب را سپری...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
6
اعتراف
گرچه گفتنش برایم سختست، اما در حضور ستارهها من ماه را دوست دارم. رها فلاحی
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
6
پشتِ پردهِ راز
گویی که جان ندارد، بی عشق زندگانی بی عشق زندگانی، مرگ است در جوانی نا محرمان چه دانند، از پشتِ پرده ی راز آنچه که بی نشان است، از دیده هم نهانی در...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
6
آخرین پیام
ای قران ای کلام خدا ای نور رب درسهای بسیار به من داده ای از اولم تا به ابد درس زندگی درس زیستن درس مردن درس ماندن درس راه درس رفتن بر کلامت راستی...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
9
طلوع خدا
می خواهم آغاز شوم برایم یک جاده بیاور و طلوع خدا مهناز عبدی کاریمینیاتور
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
عشق پاک
عشق پاک عشق بی غم را که باور می کند؟ وادی مرگ است و محشر می کند خرده بر چشمان خون بارم مگیر دامن خود را اگر تر می کند ساده اندیشم مخوان ای رهگذر گر...