1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
5
نگفتم؟؟
من گفته بودم دوستت دارم؛ نگفتم ؟ از هر کسی من جز تو بیزارم؛ نگفتم ؟ حتی پس از مرگم همانگاهی که سردم هرلحظه را مشتاق دیدارم؛نگفتم؟ آخر تو روزی را به...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
7
حبس نبودت
از دوری ات تا می توانستم کتک خوردم از خاطره های تو بی اندازه چک خوردم می ترسم آخر به فروپاشی شوم محکوم هر بار می بینم چه اندازه ترک خوردم از معرفت...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
1 مهر 1394
این سر ماتمکده رخساری گریان پشت پرده آن طرف مجنونی پنهان شادی گر پایان شد و غم از تولد پاک کن زین دلکده لک باد و باران
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
4
نمیدونم
نمیدونم نمیدونم چرا حالم خرابه دلم خشکیده و چشمم پر آبه نمیدونم چرا تقدیرم اینه که شادی پیش چشمونم سرابه ا ا تو میدونی چرا حالم تباهه تو میدونی...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
5
بازگشت مجنون
بازگشت مجنون حمد برآن خالق یکتای جود اوکه لایق تر زهر تمجید بود قصه ای ازدفتر هستی شنو قصه ای نه کهنه ،از دیار نو مجنون از دیار لیلی چند سال دورشدبی...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
می رسد وقتِ سفر...
نازنین، می دانی شاید این لحظه که تو شعرِ مرا می خوانی من از این غمکده ی غمزده ی سرد و خموش رفته باشم دیگر تو مرا تجربه کن و بمان عاشق تر تا که فرصت...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
2
صبا
صبای برافراشته درون شب، پنهانپنهان زمزمه میکرد دلدارا، زودتر بیا، جای شب خیال نمیکند حکایتهای عشق و شوق، در نفس صبا پراکنده سرنوشت ما در بر...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
8
توزیبایی
توزیبایی زیبایی دیدن دارد درست مثل این است جاده چالوس را از دور به تماشابنشینی یا درهرپیچ ببین از خطرت هم نمیگذرند یک مشت دیوانه دور خودت جمع کرده...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
چشمان بارانی
سروده ام غزلی از دو چشم بارانی شبم به نورِ نگاهت ، شده چراغانی شدم برای اَبَد ، در حصارِ عشقت حَبس و شاد و سرخوشم از این جنون و حیرانی برای ِ لرزشِ...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
4
غیر یار
غیر تو نیست شبم؛ساحل تابان دگر غیر تو نیست سرم؛خاطر پیمان دگر من شدم جام شراب و تو مسلمان شده ای؟ غیر تو نیست کفم؛ساغر مستان دگر سینه از آتش دل، در...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
5
سوگند به اشکی
سوگند به اشکی که تو پاکش کردی سوگند به دل که چاک چاکش کردی آن کس که زمانی عاشقت بود چه شد؟ با رفتن خود زدی هلاکش کردی آرمین نوری
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
7
لب
علی جعفری هر جا نشستم عطر و بوی تورا نظاره کردم آخر بتو هم رسیدم و یاد گلهای بهاره کردم در خرمن گل هم نشستم و بافتم تاج گلی آن را هم گرفتم و بر روی...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
6
ابرازش کنی..
عشق پایانی ندارد که تو آغازش کنی شور و شوقی در من و سازش کنی عشق را خواندند در روز ازل تا که بر معشوقه ابرازش کنی یاد شعر افتادم و آن حنجره چون فرو...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
7
رقص سماع
تو بهترین بودی برام همیشه بدون تو زندگی سر نمیشه دار و ندار من تویی میدونم فقط میخوام تو بند تو بمونم حقشه هستیمو بپات بریزم اونم که مال خودته عزیزم...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
4
همیشه یالاندا
نه نغمه لر چیخیر، زامان بویوندا تاریخ میضرابی ینن، تاری چالاندا چوخ داشلارین آلتیندا، هر اولکه ده بیر ظالیم وار کی، همیشه تالاندا یاغما یاغیش، کی...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
4
شعرکوتاه سه گانی
ازابرهای سیاه بیزارم ؛ بس که بارانی شده ، چشمانم . دل بی تو دل نیست ؛ ذوق دیدارت ازبین رفته ، شهر سراسرغبارغم گرفته بایک گل هم بهارمی شود؛ وقتی...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
سیزده به در
در تقویم من چهاردهمین روز ِبهار سیزده به در است. سیزده به در خصوصی ، چیزهای خصوصی لذت عمیقی دارند خورشید خصوصی، پنجره خصوصی نگاه های خصوصی وحتی...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
4
نبردِ نا برابر
در نبردی نابرابر با خودم جنگیدهام... مرگ خود با دست خود را من به چشمم دیدهام هرکسی از یک نفر در زندگی ناراحت است من ولی از خویشتن هر روز و شب...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
6
طعم تماشا
. همزاد بهار بود، چشمانش طعم تماشا میداد، ماه بر لبهای پر خنده اش تکیه داشت. سرخی گونه هایش، پراز وسوسه سیب بود، که گریز از بهشت را توجیه میکرد، اما...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
4
جمعه ی انتظار
فریاد بلند ی پیچیده در خیایان های ارغوانی تو را می خواند آقای کوچه های سرگردان بیا و برگردان رنگ زندگی را به شهر دلگیر و پاک کن ابر آه را از آیینه...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
6
بعد یک عمر
من و امواج و ساحل، بعد یک عمر چه شد جز گریه حاصل، بعد یک عمر تو را دیدم به شور عشق، سوگند زدی آتش بر این دل، بعد یک عمر دم رفتن خداحافظ برایم چه...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
5
جوجه
باید برای قلب پرنده دعا کنیم فکری برای لانهی سبزه قبا کنیم قدری برای سینه ی از هم دریده اش در پنجه های باز شکاری دعا کنیم ترسیده است جوجه ی یکروزه...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
6
قبل از تولد تو
یک زمستان مانده تا بغل کردن تو..... پسرم... فاصله بین من و تو بسیار است... این زمستان به سرم آوار است.... ههه مادرت را گویم... که کارش.. شب و روز.....
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
0
خلیج سرفرازمن
خلیج سرفراز من غرورواقتدارتو میان قلب تاریخ است نقاب شیزنانت رفت از یادها چرا دیگر نمی بینم کنار تخته سنگی رقص خرچنگها غروبت سردو دلگیرست چرا دیگر...