من، کوچه،پنجره


من، کوچه،پنجره

از پشت پنجره یک کوچه می گریست، بر نقش مانده از آن عابری که نیست آرام وساکت و یک ریز گریه کرد اما نگفت که آنکس که نیست کیست این انتظار من وکوچه دائمی ست در قاب پنجره، چشمی که مرده زیست مردی نیامده...

از پشت پنجره یک کوچه می گریست،
بر نقش مانده از آن عابری که نیست

آرام وساکت و یک ریز گریه کرد
اما نگفت که آنکس که نیست کیست

این انتظار من وکوچه دائمی ست
در قاب پنجره، چشمی که مرده زیست

مردی نیامده آهی کشید و رفت
آهی به وسعت شعری که گفتنی ست

پاییز و کوچه ی مملو از خزان
در انتظار عبوری گذشته زیست

دیگر به پنجره چشمی نمانده است
امید کوچه ی بن بست جاهلی ست

من، کوچه، پنجره، از یاد رفته ایم
مفهوم ماندن در این خرابه چیست؟

عباس جفره



درمان تبخال تناسلی: 12 درمان خانگی تبخال تناسلی زنان و مردان