26-01-1403 شعرنو شعرنو 5

بیماری روحی

و عشق یک بیماری بد خیم روحی بود در پیشِ من امّا چو تاج پادشاهی بود من مبتلا گشتم به تو ای درد بی پایان تو ساحل دریا و عشق من چو ماهی بود

26-01-1403 شعرنو شعرنو 6

تولد بهار

تو آمدی و بهار شد دیگر نفهمیدم که طراوت بهار از توست یا اینکه تو طراوت بهاری بهار من تو شدی نباشی زمستانم تولدت مبارک

26-01-1403 شعرنو شعرنو 5

بی تو...

این که اینجا یا که آنجا، بی تو چه فرقی می‌کند؟ این که بی تو مرده یا زنده، چه فرقی می‌کند؟ این که دنیایم بدون تو چگونست، چه فرقی می‌کند؟ این که نیستی...

26-01-1403 شعرنو شعرنو 5

تو برگرد

آخر سکوتم داد خواهد شد تو برگرد آهم چنان فریاد خواهد شد تو برگرد با رفتنت ای مهربان از پیش چشمم تنها رقیبم شاد خواهد شد تو برگرد مرغ اسیر در قفس...

26-01-1403 شعرنو شعرنو 7

نیشتر

شبی بر رگ جان زدی نیشتر که از خویش دوری، ز ما بیشتر ز غوغای عالم برون شو دمی به خویش آ، نباشد تو را خویشتر

26-01-1403 شعرنو شعرنو 7

بر روی  بال فرشتگان

بر روی بال فرشتگان............. بر روی دیوار شهر بنویسید ما را به جرم آرزوهایمان کشتند بر روی بال فرشتگان در پاکی زیستیم اما بال و پرمان را شکستند...

26-01-1403 شعرنو شعرنو 7

بازار شام (برای بزرگداشت عطار)

زمین، دار مکافات و سلام است زمان، مغشوش تر، در ازدحام است به برکه ماه نو از درد دل گفت که عمری در پیِ ماه تمام است ولی هر وقت کامل می شود او طنینِ...

26-01-1403 شعرنو شعرنو 7

لجبازی

کاش کشور عطـرِ کوثر می گرفت درسِ غیـرت را ز حیدر می گرفت بـی حیـایـی هـا ز لجبــازی نبـود معرفت کارِ خود از سر می گرفت

26-01-1403 شعرنو شعرنو 10

خاکستر خاطرات

آیینه جان، حاجی و مکّـه؟ یاد ما کردی؟ یاد رفیقان به محنت مبتلا کردی؟ از بعد عـمری یاد یار عهد دقیانــوس؟ از بعد عـمری یاد یار نـخـ نما کردی؟ جای...

26-01-1403 شعرنو شعرنو 6

بهار زمستانی

ببین که بهار من چقدر ، زمستانی ست و چشم های بی قرارم همیشه، بارانی ست به شکوه ،ریش شد دل غمین ک خسته ام نه آبادم که این اوج ویرانی ست به سر نشسته...

26-01-1403 شعرنو شعرنو 7

تمنّا

آن کز او پیچ و خم افلاک را امکان است، دیده در کنه ازل تا ابدش حیران است آب نیسان چو ز چشم آید از این حیرانی، گر بیالود و ز کف شد، اثر نســـــیان است...

26-01-1403 شعرنو شعرنو 9

وهم پرنده

آفتاب به غروبی سوخته فرونشسته.... دانه به امید مگر می توان کاشت؟ دانه به خاک سوخته درخت عر و ثمر پوک هم نمی دهد تا چه رسد به وهم آوای پرنده دریغ عمر...

25-01-1403 شعرنو شعرنو 5

ویدا

ویدا در آینه ببین گیسوی چلیپات را که موج موج به ساحل نگاهت می رسند آرام آرام وه ،چقدر زیباست شکن در شکن این امواج بلند آه بنگر چقدر فاصله است بین...

25-01-1403 شعرنو شعرنو 7

پرنده شیشه ای

پرنده ای شیشه ای کنار خرده شیشه ها افتاد و شکست نمیدانم پرنده شیشه را شکست یا شیشه پرنده را ؟

25-01-1403 شعرنو شعرنو 6

رستاخیزِ سرخ

وه سَحابیّ گربه‌ایّ چشمانت چون که از خوابِ خوشی مستانه برخیزد صحنه‌ای از انفجارِ اخترِ سرخی تماشایی‌ست(1) جلوه‌ای از رستخیزِ یک ستاره یا که یک ققنوس...

25-01-1403 شعرنو شعرنو 10

چشمانش

گفتمت که در این شهر وفایی نیست از طرف من به تو تا ابد جفایی نیست من چه کنم در غم فراقت نازنین از اول گفتی که راهی جز جدایی نیست من تورا دوست دارم تو...

25-01-1403 شعرنو شعرنو 7

نااهل

آن زمـان نا اهل به پستـی میرسد بر چنین اوضاع خون باید گریست علـم و فـن و تجـربـه در انزواست امتیـازِ پخمگـی بـاشد چو بیست

25-01-1403 شعرنو شعرنو 15

تفاهم

خواب دیدم که به خواب افتاد روزی خورشید روی خورشید تو آنروز جهانی بخشید دل به دریا زده گفتم که مرا کن تو قبول چشمک آری تو هم به دقیقه نکشید تا که...

25-01-1403 شعرنو شعرنو 5

فنجانِ فرصت

عرشیان، اهل بهشت اول خطابت کرده‌اند بعد از آن اما، سزاوارِ عذابت کرده‌اند خوشه خوشه حاصل خونِ دلت را چیده‌اند گندمانه زیر سنگ آسیابت کرده‌اند پیکرت...

25-01-1403 شعرنو شعرنو 9

شهر خاطره ها

گر بیفتد به دلم، حال و هوایت، چه کنم قبله ی جان منی، دل به فدایت،چه کنم گر دلم رام نشد، ساکت و آرام نماند گشت راهی سفر، سوی سرایت، چه کنم گر خیالت...

25-01-1403 شعرنو شعرنو 9

قلم و تو

قلمم حوصله کرد باز تو را زیبا نوشت خاطرات بدتو خوب تراز خوب نوشت ز غبار رفتنت شیرین ترین شعر نوشت قلمم، خنجری زد به دلم و از خون دل غزلی با نام تو...

25-01-1403 شعرنو شعرنو 9

شیدا

شاید نمی دانی دگر در انتظارت نیستم من بیقرارم از خودم اما قرارت نیستم خورشید بودی زهره هم با من به گردت می پرید با زهره هم بیگانه ام من در مدارت...

25-01-1403 شعرنو شعرنو 5

عید

هزاران فطر و نوروز و قربان هرچه هست آن به کنار عید من لحظه شیرین و تماشایی خندیدن توست رضا ناظری

25-01-1403 شعرنو شعرنو 7

می شد

می شد از ماه تورِ سپیدی بر سرِ مضطربِ شب بِکِشی یا که با آهنگِ نوازنده ی بی دَست خیابان های ساکتِ شهر را به غوغا بِکِشی می شد از اسفند حالِ خوبی به...

25-01-1403 شعرنو شعرنو 6

بی‌من چگونه‌ای؟

ای بی‌تو من خراب، ای سراب، من بی‌تو خسته‌ام، تو بی‌من چگونه‌ای؟ ای بی‌تو من خزان، ای بهاران، من بی‌تو تکیده‌ام، تو بی‌من چگونه‌ای؟ ای بی‌تو من غریب،...