برای دیدنت
چشمانم را چون قاصدکی
در پس آینه و آسمان به پرواز در می آورم
شانه به شانه باد اوج میگیرم
باد بالهایم را شانه می زند
به پشت شیشه رویا که رسیدم
تو را ندیدم
رد چشمانت را آنسوی آسمانها گرفتم
برای دیدنت آنسوی آسمان هم که باشی
پرواز برای من دشوار نیست
حالا من عاشقم یا تو؟...
چشمانم را چون قاصدکی
در پس آینه و آسمان به پرواز در می آورم
شانه به شانه باد اوج میگیرم
باد بالهایم را شانه می زند
به پشت شیشه رویا که رسیدم
تو را ندیدم
رد چشمانت را آنسوی آسمانها گرفتم
برای دیدنت آنسوی آسمان هم که باشی
پرواز برای من دشوار نیست
حالا من عاشقم یا تو؟...