شور حافظانه zwnj;ام
افگارگشته گویم این را با شکایت افتاده بر بیابان با جور و در قیامت یا کافرم بگردان یا نور حق بفرما گفتی که ناامیدی؟ بر پا از این خیانت گفتم که بهرِ بحرت، مجروح گشت کشتی گفتی که یونس من، دریاب این...
افگارگشته گویم این را با شکایت
افتاده بر بیابان با جور و در قیامت
یا کافرم بگردان یا نور حق بفرما
گفتی که ناامیدی؟ بر پا از این خیانت
گفتم که بهرِ بحرت، مجروح گشت کشتی
گفتی که یونس من، دریاب این امانت
گفتم چگونه گویی؟ بیاصل و بیاساس است
گفتی که هر چه نزدت، برگشت آن اصالت
گفتم که نزد من نیست، همراهِ دلنوازی
گفتی غمت نباشد، لعلی دهم لبانت
دیدم که من ندارم در شکِ دین، جوابش
راضی شدم بمیرم، بیجرم و بیجنایت
افتاده بر بیابان با جور و در قیامت
یا کافرم بگردان یا نور حق بفرما
گفتی که ناامیدی؟ بر پا از این خیانت
گفتم که بهرِ بحرت، مجروح گشت کشتی
گفتی که یونس من، دریاب این امانت
گفتم چگونه گویی؟ بیاصل و بیاساس است
گفتی که هر چه نزدت، برگشت آن اصالت
گفتم که نزد من نیست، همراهِ دلنوازی
گفتی غمت نباشد، لعلی دهم لبانت
دیدم که من ندارم در شکِ دین، جوابش
راضی شدم بمیرم، بیجرم و بیجنایت