مُعَلِّم تفسیرِ عشق


مُعَلِّم تفسیرِ عشق

فی البداهه: تقدیم به تمام معلم های گرانقدر که حقیقتاً گوهرانِ ناب گوهرند. چهار حرفی که بنیان و اساس است سرای مهرِ جان است و سپاس است معلم میمِ آن مِهر است و مهران وَ عِینش عالَمی که علمِ عیان...


فی البداهه:
تقدیم به تمام معلم های گرانقدر که حقیقتاً گوهرانِ ناب گوهرند.


چهار حرفی که بنیان و اساس است
سرای مهرِ جان است و سپاس است
معلم میمِ آن مِهر است و مهران
وَ عِینش عالَمی که علمِ عیان است
لیاقت لامِ آن‌ است خلقِ لایق
لباسِ فاخری که فخر کان است
هزاران راز دارد میمِ پایان
الف لام میمِ سلطانِ جهان است
وَ الرحمان که تعلیم داده قرآن
مَحَمَّد اولین شاگردِ جان است
معلم عَلِّم القُرآن را آموخت
چو آموخت عَلَّمَش احمد گرام است
علی شد برترین شاگرد احمد
پس از آزمون استاد او امام است
حسن در مکتب حیدر حَسَن گشت
حسین شد غایتِ علم امتحان است
چو در آزمون سخت او سربلند شد
معلم گفت حسین جان عشق تمام است
اگر حیدر موفق شد در این راه
دلیلش فاطمه ، استاد تام است
تمام اهلِ عِلم اهل کمال اند
کلیدی که یقین نزدِ امام است
کنون در وادی جهل گر به حبس ایم
فراموش کرده ایم مهدی امام است
معلم قدرِ خویش را گر بداند
کلاس درس دهد جان زَر مقام است
خوشا احوالِ حافظ لطف سلطان
معلم گشته پایانش همام است



13 اردیبهشت 1403 فی البداهه 5 صبح
طبیب حافظ کریمی( لسان الحال )





بیدار(ترانه)