مادر کشی


مادر کشی

از غزل های من شراره می ریزد وقتی از ذبح قلبم لخته می جوشد در دلم شرنگ شربت نوش است زهر غم به لبانم، اسید می نوشد. در هیاهوی وحشتی، شبی تاریک یورش آورده به نیمروز دیو نادانی ایزد عقل را شکسته اند...

از غزل های من شراره می ریزد
وقتی از ذبح قلبم لخته می جوشد
در دلم شرنگ شربت نوش است
زهر غم به لبانم، اسید می نوشد.

در هیاهوی وحشتی، شبی تاریک
یورش آورده به نیمروز دیو نادانی
ایزد عقل را شکسته اند پرها
وارثان توهم و نجات شیطانی

راهبران شگرد تخصص تزویر
به کشتن مام میهن تعهد دادند
حافظان گشت های دِهشَت و آژیر
برزگران حزب بادند و بیدادند

آنچه بر لب رود مانده، تفتان است
آخر زنده رود، نعش باتلاقی است.
برکه ها، شوره زارهای خشکیده
پای گون ها، خاطره از باغی است.

گرد و غبار، سرفه ها، سرطان
آنچه در آسمان پیداست، ریزمرگ است
مه دود ، باران اسید و سرب
رویش شان، درختان بی برگ است

این شعر ناتمام است.



ویژگی های افراد دو جنسه یا همان ترانس ها چگونه است ؟