29-01-1403
شعرنو
شعرنو
8
رفاقت
راه سخت است وراهزن بسیار،من ازکمین دشمن آگاه میترسم،من ازتیغ وتبرهیچ هراسم نیست،من اززخم زبان اشنامیترسم،دشمنان روبروراهیچ باکی نیست،من ازهم سفره...
29-01-1403
شعرنو
شعرنو
7
دست تقدیر
دست تقدیر تو رو از اون راه دور منو از خلوت سخت بی عبور تو رو از قبیله ی نور و امید منو از شب سیاه سوت و کور هردومون رو برد سر قرار عشق تا قشنگ ترین...
29-01-1403
شعرنو
شعرنو
9
گفته های سپیده
علی جعفری خوش آمدی به قلب من ای ماهتاب من عاشق شده ای تو هم در کنار آفتاب من پیوند زمین وآسمان راهم رقم زد است آنکس که میدهد تو را نوید خواب من با...
29-01-1403
شعرنو
شعرنو
5
آسمون بهار
آسمون هم مثل من بغضش گرفته نه میباره نه بغضش قورت میده شاید اونم مثل من دیوونگی میخواد شاید دلش میخواد رعد و برق بیاد جرقه بزنه و حالش طوفانی کنه...
29-01-1403
شعرنو
شعرنو
9
وجود دوست.....
وجود دوست... گاهی بیا و خلوت من را به هم بریز در جام می، شراب سرخ، کم به کم بریز با بودن چو تو، سرخوش از وجود دوست شادم کن و آبی بر آتش سرخ وار غم...
29-01-1403
شعرنو
شعرنو
7
می آیم
باز هم خسته تر از پیش می آیم ای کوه سویِ تو خالص و درویش می آیم ای کوه نفسم در قفسِ سینه شده حبس چو سنگ به هوایت علف اندیش می آیم ای کوه بویِ...
28-01-1403
شعرنو
شعرنو
4
یک دسته کلید
من ایستاده حلقه کوبان تو رفته، قفل زده بر ایوان آورده ام چمدانی پر از دل شاید پیدا شود دسته کلیدی که بگشاید قفل دل، نشان دهد راه عشق برساند آهنگ دل...
28-01-1403
شعرنو
شعرنو
6
نقاشی خورشید
در این شب های سرد زیر نور ماه می سوزم چشم بر سایه ی لرزان زمین می دوزم غرق در برکه ی اندیشه بسی می لولم پشت من گرم به دیوار بلند فاصله هاست آه که می...
28-01-1403
شعرنو
شعرنو
4
لحظه
نیمکتِ غروب ویک غربتِ تنگ تصویرِ یخ زده ی من در حوضِ آبی پارک کاج های کهنسالِ خسته از نصیحت و بیدهای بی تجربه مغرور گربه ای ترسان که از قفسِ شیر...
28-01-1403
شعرنو
شعرنو
4
وعده صادق 2
ای صهیون که شیطان ازتوآموزدفتنه گری تو در این ره از او افسون تری چه اندیشه ای تو باخود داشتی که به کنسولگری ما موشک انداختی تو چه دانی از عتبار این...
28-01-1403
شعرنو
شعرنو
6
قصه ی سنگ وسار 102
شیرهای سنگی هزاران ساله به یاد خواهند آورد دشت های سرشار از چکاچک شمشیرهای شه سواران را سنگ های دو خواهران و سرود های سنگ و سارها را خاکسترهای بر...
28-01-1403
شعرنو
شعرنو
4
دلگیر
هنوزم نگاه من با عکس تو دلگیره هنوزم حوصلم از نبودنت سر میره هنوزم سیاهه روزگارم از دست دلی که یهو دیوونه میشه از کوره در میره به امیدی که روزای باز...
28-01-1403
شعرنو
شعرنو
5
قفس تار زده
آه از این زمانه مردمانی سخت دل افتاده در این قفس چون عنکبوت و من در تار های پوسیدهی ذهنشان، زندانی...
28-01-1403
شعرنو
شعرنو
2
به کجایِ شهر
. امروز، کجا خواهم رفت؟ نمیدانم همه چیز با یادت هست ، او هر صبح میاید میگیرد دست مرا میبرد با خود...
28-01-1403
شعرنو
شعرنو
2
باید رفت
اگر شب چیره شد پنهان باید راه خود را رفت حتی در ورطه ی طوفان باید راه خود را رفت مجال دلگشایی نیست در دنیای آدمها اگر قلبت شکست گریان باید راه خود...
28-01-1403
شعرنو
شعرنو
4
من در برابر تو
من آری... این من حقیر در برابر عظمت تو، همچو طفلیام در برابر یک کوه کوهی غرق، در دریای عمیق غرور یا همچو شکاریام در دستان سخت صیاد یا همچو...
28-01-1403
شعرنو
شعرنو
5
عشق بی لگام
هر بارکز در این خانه گذرکرد دلم لرزید تنم نکند باز عاشق بشوم دل که عاقل نمی شود دل که مطیع من نیست دل بی بند و باره بی لگام و افساره باید زود بروم...
28-01-1403
شعرنو
شعرنو
7
جهان
تفسیر کن جهان را به ارتعاش کبوتر و زیتون را به لهجه ی سپید تا بهار فریم شود در ترجمان چهار فصل بدرخشد چشم وحشی در اُردی بهشتِ شقایق و اضلاع خند...
28-01-1403
شعرنو
شعرنو
3
قلبِ این خیابان ها...
عصرِ حضورِ آن تراکتورهایِ وحشی بود ؛ عصر سِماجت ها، که چوب بر چرخِ صنعت رفت. سرمایه هایِ پایدار ملت من بود ؛ که یک به یک بر سَرکشی و نقش بیعت رفت....
28-01-1403
شعرنو
شعرنو
3
شعار
نداری فن و علمی گر به کاری نیـارد حـاصلـی بـذری بکـاری گره از کارِ مردم کی شود باز نیاید از تو کاری جـز شعـاری
28-01-1403
شعرنو
شعرنو
5
تاج بسم الله
تاج بسم الله اول هر کار بسم الله کلیــــــــد گنج راز تاج بسم الله شود درزندگانی چاره ساز گر پناه خود گــــرفتی تاج بسم الله بدان هرکجا پا می نهی...
28-01-1403
شعرنو
شعرنو
2
رویای وصال
امروز به رویا گل نازم دیدم چشمان فریبا، رخ آن دلبر زیبا دیدم لب بر لب او یک نفس از این همه عمر زیبایی و اسرار جهان تا به ثریا دیدم بغض در سینه و...
28-01-1403
شعرنو
شعرنو
1
نوش داروی مزاج
بسکه دادی چشم و ابرو را به زیبایی رواج در تماشای تو دارم باز عرض احتیاج خوب در آب و گلت داری سرشتی از عسل کام میبخشی مرا ای نوش داروی مزاج ؟ آشکارا...
28-01-1403
شعرنو
شعرنو
3
زندگی جاریست
در تلاطم یک طارونه نخل پیری را دیدم خندید و یک آن پس معرکه ی هولناک در بی انتهایی آغوشی سرد و سرد و جاده ای که به انتهای هوش بشریت لعن میداد سگی به...
28-01-1403
شعرنو
شعرنو
1
نغمهٔ غم
عاقبت گر چه مرا غرقیِ قایق باشد بادهای میزنم ار باد موافق باشد شکّ من نشکند امّید من از کشتی عشق موجِ شک، همدم دریای حقایق باشد واعظان و گله از...