داستانک «دوستداران را چه شد؟» از کتاب «بیداد سکوت» (نشر فانوس، ۹۶) که مجموعه ۲۱ داستانک از ۲۱ نویسنده جوان و هدیه ۷۷سالگی استاد شجریان بود.
گفت: باشه خب، دعوا نداریم که. اگه به این نتیجه رسیدیم که همه چی تموم شده، تمومش میکنیم.
گفت: تموم شده. همه چی خیلی وقته که تموم شده. اصلاً الان دیگه شک دارم چیزی بوده باشه که بخواد شروع بشه یا تموم بشه.
گفت: بیانصافی نکن دیگه…
گفت: بیانصافیه اگه حسم رو صادقانه بگم؟
گفت: نه. همیشه طرفدار این بودم که حسمون رو صادقانه بگیم.
گفت: پس صادقانه میگم که گمون میکنم همهش یه سوء تفاهم بود؛ یه اشتباه محاسباتی، یا هر چیز دیگهای که اسمش رو بذاریم. الان خیلی وقته که دارم به این موضوع فکر میکنم و میبینم واقعاً نقاط مشترک ما، خیلی خیلی کمتر از اونه که من گمون میکردم.
گفت: پس چرا گفتی پارک ساعی قرار بذاریم؟
گفت: واسه این که با ساعی هم خداحافظی کنم. واسه این که تمومش کنم.
گفت: چیزی رو که شروع نشده تموم کنی؟
گفت: با کلمهها بازی نکن، این کارت عصبیم میکنه.
گفت: باشه. فقط یه سوال بپرسم؟
گفت: بپرس.
گفت: دلت واسه اینجا هم تنگ نمیشه؟ واسه این سروها… باریکهراهها… نیمکتها… واسه این دکه و چاییهاش و آهنگهای بیموقع و بدموقعش…
گفت: مثل همین الان که بدترین آهنگ رو انتخاب کرده…
گفت: اگه تو این موقعیت به جای بیداد چی پخش میکرد خوب بود؟
گفت: هرچی… هرچی به جز این… ازت خواهش کردم که با کلمهها بازی نکنی…
گفت: باشه… باشه… آروم باش لطفاً…
گفت: بهم نگو آروم باش… من آرومم…
گفت: باشه… دیگه حرفی نمیزنم… سنتورِ مشکاتیان که تموم بشه میرم…
گفت: آواز شجریان که تموم شد برو…