8 فیلم که اسکار را بیدلیل نگرفتند
در خیل عظیم تندیسهایی که هر ساله آکادمی درست یا نادرست به نامزدهایش تقدیم میکند، فیلمهایی این جایزه را به خانه نبردند
بیتردید اسکار برای هر فیلمسازی جایزهای دارای اهمیت است. چه کارگردانان نامیای بودند که بدون گرفتن اسکار رسمی دنیا را ترک کردند و آن دنیا شرمنده اهل قبور شدند و با داشتن کارنامهای درخشان و قابل تامل تندیس رسمی اسکار را روی طاقچه خانه نگذاشتند. اما در خیل عظیم تندیسهایی که هر ساله آکادمی درست یا نادرست به نامزدهایش تقدیم میکند، فیلمهایی این جایزه را به خانه نبردند و فیلمهایی در همان دوره جایزه گرفتند که با مقایسهشان از خنده به دلدرد شدیدی دچار میشویم. حالا علت بیاحتیاطی این آکادمی چه بوده، بماند…
همشهری کین
دهه ١٩۴٠ هالیوود چند فرزند خلف و ماندگار مانند بیلی وایلدر و اورسون ولز به سینمای جهان هدیه کرد. این فیلمسازان که به نوعی در آن دهه غولهای هالیوودی به شمار میرفتند، بهترین آثارشان را هم در این دهه خلق کردند. اما یکی از مهمترین بیآبروییهای اسکار در این دهه، سال ١٩۴٢ بود که فیلم معمولی و متوسط «دره من چه سبز بود» اثر جان فورد جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را ربود تا اورسن ولز با «همشهری کین» خود تنها و دست از پا درازتر به خانه برود. گرچه حالا بعد از گذشت چندین دهه از این اتفاق، دیگر این بیآبروییها جزو ذات اسکار شده است و باید به جای متاثر شدن و باد به غبغب انداختن کمی به اسکارگرفتههای دنیا خندید.
بانی و کلاید
در دهه ۶۰ رکورد تازهای اختراع شد. بن هور با ۱۱ اسکار نام خود را در تاریخ این آکادمی ثبت کرد. اما این دهه سرنوشتساز آمریکا بود، چراکه جریانات سیاسی کشور بر هالیوود نیز تاثیر گذاشته بود. راهپیماییهای طرفداران آزادیهای مدنی از یک سو و ترور جان اف کندی از طرفی دیگر، آمریکا را تا مرز دگرگونی پیش برده بود و به دنبال آن، هالیوود نیز با اهدای جایزه به فیلم متوسـط «گرمای شـب» و بیاعتنایی به «بانی و کلاید» و «گراجوئت» نشان داد که آکادمی در مسائل سیاسی نیز هشیار عمل میکند. اما دستکم آکادمی تلاش کرد و در این دهه بالاخره از روی آلفرد هیچکاک خجالت کشید و اسکار یک عمر دستاورد هنری را به او اهدا کرد.
اودیسه فضایی
با اینکه رسوایی آکادمی در سالهای گذشته و نادیده گرفتن شاهکارهایی که هر کدام در ذهن بینندگان نیمهجدی سینما باقی مانده است، از دید منتقدان آمریکایی پنهان نبود، اما هیچکس فکر نمیکرد «اودیسه فضایی»، جادوی استنلی کوبریک، که برخی آن را جزو برترینهای تاریخ سینما میدانند، رقابت را به فیلم زیر متوسط «اولیور» واگذارد.
گرچه اگر به تاثیرگذاری مجسمه اسکار در فروش فیلم دقت کنیم، درمییابیم که همین تندیس که سازمان امنیت آمریکا جشن اهدای آن را رویداد ویژه امنیت ملی قلمداد میکند، بهتنهایی میتواند فروش فیلم را بین ۳۰ تا ۴٠ درصد افزایش دهد. پس بعید نیست اهدای جایزه به این فیلم دستخوش بازیهای تجاری باشد. اما بیشک «اودیسه فضایی» جزو تاثیرگذارترین فیلمهای تاریخ سینما به شمار میرود.
راننده تاکسی
در دهه ۷۰ شیرینترین و خاطرهانگیزترین اتفاق اسکار رخ داد. در سـال ۱۹۷۲ به چارلی چاپلین یک اسکار افتخاری اهدا شـد. بسیاری لحظه دریافت جایزه او را عاطفیترین لحظه در تاریخ اسکار نامیدند. چارلی ۲۰ سال پیش از آن، هنگامی که رفتار سیاسی او زیر ذرهبین قرار گرفت، از آمریکا رفت و هنگامی که در سال ۱۹۷۲ برای دریافت جایزه اسکار برگشـت، تمام سالن برای او از روی صندلیها بلند و طولانیترین کف زدن تاریخ آکادمی را باعث شدند.
در این دهه اما اسکار اشتباه تاریخیاش را مرتکب شد. «راکی» سیلوستر استالونه با پشت سرگذاشتن «راننده تاکسی» مارتین اسکورسیزی و «همه مردان رئیسجمهور» آلن جی پاکولا جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی (جان آویلدسون) را برد تا اسکورسیزی بهکلی از اسکار ناامید شود.
نجات سرباز رایان
در اواخـر دهـه ۹۰ برخی از اساسیترین اشتباهات اسکار برملا میشود. در سال ۱۹۹۹ «شکسپیر عاشـق» جایزه اسکار بهترین فیلم را از آن خود کرد و «نجات سرباز رایان» را ناکام گذاشت. گرچه تاریخ اسکار پر از شکایتهای اینچنینی است، اما تبلیغات کمپانی سازنده این فیلم برای کسب اسکار در این زمینه نتیجه را تا حدودی از پیش تعیین کرد.
بااینحال، از آن پس، جوسازیهای بیدلیلی برای به دست آوردن اسکار به راه افتاد. تبلیغات و آگهیهای گوناگون شرکتها و فیلمسازی در مجلههای معتبر تجاری و سینمایی آمریکا بر هالیوود ریپورتر و ورایتی و برپایی مهمانیهای مجلل و پرهزینه برای نمایش خصوصی فیلمها با حضور دستاندرکاران سینمایی، هزینههای هنگفتی را برای فیلمهای شرکتکننده در این جشنواره به همراه داشت که دستکم برای فیلم «نجات سرباز رایان» خوشایند نبوده است.
پدرخوانده قسمت سوم – رفقای خوب
علت انتخاب دو فیلم نزدیکی داشتن شرایط گرفتن جایزه نسبت به فیلم منتخب آکادمی است. با اینکه قسمت دوم «پدرخوانده» جوایز زیادی را از آکادمی دریافت کرد، اما داوری سال ۱۹۹۹ برای منتقدان سینمای آمریکا بسیار بحثبرانگیز بود. در این سال فیلم متوسـط «با گرگها میرقصد» جایزه بهترین فیلم را از آن خود کرد. بیشک آکادمی ادامه معقول و توجیهپذیر «پدرخوانده» را نادیده گرفت و بنا به همان دشمنی قدیمی با اسکورسیزی که برخی علتش را انتقاد به سیاست آمریکا میدانند، از اهدای جایزه به «رفقای خوب» نیز صرف نظر کرد. اما انتخاب بیدلیل «با گرگها میرقصد» به جای «رفقای خوب» باعث شد کماعتباری اسکار در نشریات سینمایی کمی پررنگتر شود و آثار اسکورسیزی بدون اعتبار اسکار هم تقدیر و جایگاه مناسبی بیابد.
پالپ فیکشن (قصههای عامهپسند)
گرچه فیلم تارانتینو جایزه بهترین فیلمنامه را از آن خود کرد و فیلم خوب «فارست گامپ» تا حدودی مستحق جایزه بود، اما سنتشکنی تارانتینو با قهرمان داستانش و نوع روایتی که در عین سادگی مخاطبش را درگیر میکرد و انتقاد شدیدش به مسئله نژادپرستی در آمریکا، همه باعث میشد این فیلم شایسته اسکار بهترین فیلم نیز باشد.
بهعلاوه اینکه در همان سال اعضای جشنواره کن تیزهوشیشان را نسبت به آکادمی اسکار نشان دادند و با اهدای نخل طلای کن به این فیلم، اشتباه اسکار را بیشتر نمایان کردند. اما دستکم همین بس که اسکار از این فیلم بهراحتی نگذشت و با کاندیدا کردنش نشان داد به آن توجه داشته است. اما بیتردید جای خالی تندیس اسکار برای بهترین فیلم تارانتینو تا امروز خالی است.
گاو خشمگین
با اینکه اسکورسیزی بعد از ناکامی «راننده تاکسی» از اسکار و ایل و تبارش ناامید شده بود، اما هرگز فکر نمیکرد که در آغاز دهه ۸۰ شاهکارش اینگونه دیده نشود. این دهه با یک اتفاق نامیمون آغاز شـد. درام خانوادگی رابرت ردفورد به نام «مردم معمولی» که نامش نیز هیچ ارتباطی با قصه فیلم ندارد، اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را از چنگ «گاو خشمگین»، فیلم تحسینشده مارتین اسکورسیزی، درآورد.
احتمالا آکادمی به همان اسکار رابرت دنیرو رضایت داده بود و به طور کلی نقش مولف و کارگردان اثر را در دیده شدن بازی دنیرو دارای اهمیت نمیدانست. یا اصولا اعضای آکادمی هنرهای تصویری آمریکا با اسکورسیزی مشکلات اساسی داشتند، یا اصلا دلشان خواسته بود بیدلیل به جان فورد اسکار بدهند.
هفتهنامه چلچراغ، شماره ۸۹۵