ناسپاس
هر بار محکم تر مرا انکار کردی کوه عذابی بر سرم آوار کردی گقتم خدایی می کنی در روح و جانم مومن شدی هر بار و استغفار کردی آجر به آجر خاطرات کهنه مان را با رفتنت دور و برم دیوار کردی درد تو در اعماق...
هر بار محکم تر مرا انکار کردی
کوه عذابی بر سرم آوار کردی
گقتم خدایی می کنی در روح و جانم
مومن شدی هر بار و استغفار کردی
آجر به آجر خاطرات کهنه مان را
با رفتنت دور و برم دیوار کردی
درد تو در اعماق قلبم بوده یک عمر
با هر نفس این خفته را بیدار کردی
محتاج لبخند تو بودم ، اخم کردی
گفتم نکن دوری ولی هر بار ،کردی
تا از مسیر رفته ، سمتت برنگردم
قلب مرا از عشق هم بیزار کردی
دنبال خود من را به هر سمتی کشیدی
تا هر دومان را پیش مردم خوار کردی
این ناسپاسی نیست ؟ اخر عشق را هم
کالای تیپا خورده ی بازار کردی
کوه عذابی بر سرم آوار کردی
گقتم خدایی می کنی در روح و جانم
مومن شدی هر بار و استغفار کردی
آجر به آجر خاطرات کهنه مان را
با رفتنت دور و برم دیوار کردی
درد تو در اعماق قلبم بوده یک عمر
با هر نفس این خفته را بیدار کردی
محتاج لبخند تو بودم ، اخم کردی
گفتم نکن دوری ولی هر بار ،کردی
تا از مسیر رفته ، سمتت برنگردم
قلب مرا از عشق هم بیزار کردی
دنبال خود من را به هر سمتی کشیدی
تا هر دومان را پیش مردم خوار کردی
این ناسپاسی نیست ؟ اخر عشق را هم
کالای تیپا خورده ی بازار کردی