سراب
چشمان تو در دیده شراب بود دل من در نگاه تو خراب بود مست چشمانت شد این دل بخت او برتو همسنگ غراب بود در کویر عشق افتاده بودم عشق تو در جان من مذاب بود نابین و نافهم بودم تا که فهمیدم ان چشمان تو...
چشمان تو در دیده شراب بود
دل من در نگاه تو خراب بود
مست چشمانت شد این دل
بخت او برتو همسنگ غراب بود
در کویر عشق افتاده بودم
عشق تو در جان من مذاب بود
نابین و نافهم بودم تا که فهمیدم
ان چشمان تو تنها سراب بود
دل من در نگاه تو خراب بود
مست چشمانت شد این دل
بخت او برتو همسنگ غراب بود
در کویر عشق افتاده بودم
عشق تو در جان من مذاب بود
نابین و نافهم بودم تا که فهمیدم
ان چشمان تو تنها سراب بود