خاطره‌ عکاسی از بهرام بیضایی

منبع خبر / طنز / 12 ساعت پیش

خاطره‌ای از زبان مهرداد دبیری – نورهای مزاحم روی عکس!

متنی که در ادامه می‌خوانید خاطره‌ای است از زبان مهرداد دفتری، عکاس، درباره ثبت یک عکس پرتره از بهرام بیضایی. این خاطره با صدا و روایت خودش در قسمت هفتم پادکست رادیوچل منتشر شد.

تیرماه سال ۷۲ خیلی تصادفی، آقای بیضایی را در فرهنگسرای بهمن ملاقات کردم. یک کنسرت موسیقی برگزار شده بود با جوانانی که درام و گیتار و … می‌زدند، که در آن روزگار خیلی غریب بود. قضیه را با او مطرح کردم و ایشان هم خیلی لطف کردند و من را پذیرا شدند. آدرس منزلشان را دادند که بروم عکاسی کنم.

چند روز بعد به من وقت دادند و خدمتشان رسیدم. جوان‌تر بودیم و جسارت بیشتری داشتیم. تصمیم گرفتم یک «دبل اکسپوز» بگیرم. من به شکل آنالوگ کار می‌کردم و اصلا تصویر دیده نمی‌شود. گفتند که می‌خواهی چه کار کنی و ایده‌ا‌ت چیست. اول فکر کردند می‌نشینند روی صندلی و من عکس ازشان می‌گیرم و می‌روم. گفتم می‌خواهم که پرتره متفاوتی از شما داشته باشم. گفتم که می‌خواهم شما از درون خودتان بیایید بیرون، یک نگاه روشن به گذشته داشته باشید و یک نگاه مبهم و تیره به آینده. جالب بود که گفتند خوب، این را چطور می‌خواهی بگیری. این قسمت سخت ماجرا بود چون این افراد با سینما و عکاسی خیلی آمیخته هستند، و به مسئله اجرا هم فکر می‌کنند. بعضی وقت‌ها ایده‌ای دارید که وقتی بحث اجراش پیش بیاید ممکن است اصلا عملی نباشد.

مهرداد دفتریمهرداد دفتری، عکاس

در هر صورت ایده را پذیرفتند، در کمال متانت و صبر و حوصله. خیلی لطف کردند و آن‌قدر مودب بودند که من خجالت می‌کشیدم. شما فرض کنید یک دانشجوی عکاسی برود پیش چنین استادی و بگوید من می‌خواهم چنین کاری بکنم، فلان کار را بکنید، فلان لباس را بپوشید. من لباس روشن تنشان کردم که در موشن‌های دبل اکسپوز مشخص شود این حالت؛ که مثل روح از خودشان آمده‌اند بیرون.

موقعی که فیلم را بردم و ظاهر کردم، متاسفانه، و نمی‌دانم به چه دلیل، چند تا نور مزاحم روی فیلم خورده و کار را خراب کرده بود. البته من احتمال می‌دهم در کارخانه این اتفاق افتاده بود. طبیعتا من خیلی ناراحت و افسرده شدم که دیگر این فیلم‌ها و این عکس‌ها قابل استفاده نیستند. ولی چاره دیگری هم نبود. گفتم بهتر است با آقای بیضایی این مسئله را عنوان کنم.

پرتره بهرام بیضاییپرتره بهرام بیضایی، عکس از مهرداد دفتری

زنگ زدم خدمتشان به بهانه نشان دادن عکس‌ها، و در کمال لطف دوباره به من وقت دادند و رسیدم خدمتشان. گفتم که آقای بیضایی ببخشید این خراب شده، نور خورده. نگاتیوها را هم برده بودم. از آن‌جایی که ایشان مسلط هستند به مسئله نگاتیو، خودشان هم تعجب کردند و گفتند که این نور روی بِیس فیلم خورده، گفتم که بله این دیگر از بدشانسی من بود و ازتان یک وقت دیگر می‌خواهم که این ایده را دوباره بگیرم. لطف کردند دوباره به من وقت دادند. البته نه آن جلسه، چند روز بعدش.

از این اتفاق‌ها غالبا می‌‌افتد، اتفاق‌های غیرقابل پیش‌بینی‌؛ این‌طور نیست که شما راحت و با فراغ بال پیش یک هنرمند بزرگ بروید و بلافاصله بتوانید یک عکس عالی ازشان تهیه کنید. این امر به خودی خود یک نوع بندبازی است، کار سختی است؛ مخصوصا اگر مثل من ایده عجیب و غریب و غیر روتینی داشته باشید.

مهرداد دفتری

بخشی از قسمت هفتم پادکست رادیوچل

Post Views: ۶

منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

120 عکس بسم الله الرحمن الرحیم برای word (باکیفیت بالا)