16-03-1403
شعرنو
شعرنو
مرا کشت به مهر
مهر آمد و بی مهر مرا کشت به مهر همراه دلش کینه به دل کشت به مهر یخ بسته دلی سنگ دلش نیز شکست نیمی گل من نیم دگر هشت به مهر با احترام تقدیم به نگاه...
16-03-1403
شعرنو
شعرنو
آرزو
هی حلقه آرزو به در کوفته ام هی بی جواب پشت درها نشسته ام هیچ چیز حال مرا خوب نمی کند تاوان آرزوهای فلج هم نمی شود دیگر چه سود بعد غروبم طلوع کردنت...
16-03-1403
شعرنو
شعرنو
نقش ما در چیست
نقش ما در چیست............. زندگی ما همانند بازیچه ای در دستان زمان است گاهی بر روی باد و گاه بر آب و یا که بر آتش است گاهی هم خاموش یا که سرکش است...
16-03-1403
شعرنو
شعرنو
ابلیس
ای با دگران دوست این بود رفاقت خالی شده از عشق گرفتار رذالت هر چند که آزاد ولی اوج گناهی آزاد دروغین طرفدار اسارت کی گفت که در باور من باز عزیزی...
16-03-1403
شعرنو
شعرنو
سکوت آتشی
و چشمت می کند مست و خرابم نشانم ده بگو راه ثوابم خیالم روز و شب در گیر یادت چه زیبا با دو چشمت کرده عادت تو ای خورشید زیبای بهارم برایت روز و شب در...
16-03-1403
شعرنو
شعرنو
با علی رازی.......
مکه در ماه رجب یکبار دیگر جان گرفت همدم و همراز احمد را شبی دامان گرفت از درون کعبه نوری رو بسوی آسمان کز شعاعش نور تا عرش خدا جولان گرفت فاطمه در...
16-03-1403
شعرنو
شعرنو
امیدِ همیشه سبز
غم نخور این بادِ بلوا گر برازندهِ برگهایِ بلورینِ ما نیست زیرا بدعتی ست بی بلوغ که بختِ خود را به برائتِ بیدِ تناورِ ما تنیده است غم نخور این تازنده...
16-03-1403
شعرنو
شعرنو
کاش میشد...
کاش میشد لحظه ای با دلم خلوت کنم از نگاه واز شُکوه و از صدایت بادلم صحبت کنم کاش میشد لحظه ها را در بغل انباشت کرد در سکوت و در فراق برداشت کرد کاش...
16-03-1403
شعرنو
شعرنو
بازی کثیف
در مرز باریک تزویر و رندی ، مانده ام... پایمال انسانیت یا جَلد بودن...؟ واقعا مرددم... مرز بین نامردی و زرنگی را ، نه دیگر نمیفهمم... تفاوت میان...
16-03-1403
شعرنو
شعرنو
(:(باز هم شب شد):) 2
به نام خالق هستی باز هم شب شد شب هنگام غم دیرینه یاد کرد مرا بی آنکه پرسد کجا بودم انگار ماه هم زین غم آشکار آگاه بود زیبا تر از همیشه میدرخشید و...
16-03-1403
شعرنو
شعرنو
لاک پشت
یک جا هم تمام می شود اشتیاق آدم حوصله اش مثل دیگ بزرگ خانه مادربزرگ سر می رود لاک پشت کرختی می شود که مدام به لاکش پناه می برد از صداها و آدم ها در...
16-03-1403
شعرنو
شعرنو
دریای خون
یارِ ما رفت و دگر یادی ز ما حتّٰی نکرد پشتِ سر حتّی نگاهی بر منِ تنها نکرد... آهازین بختِ سیاهیکه گریبانگیرِ من عاقبت رحمی بر این دیوانهٔ شیدا...
16-03-1403
شعرنو
شعرنو
پریماه
عشق من ،میان رویاها گاه مثل یک پری ماهی روزها یاد تو دلچسب شب بسان قرص زیبایی می نشینی میان خاطر و آغوش گرم میگیرم تو را بغلم تا که دلنشین تو گزدم...
16-03-1403
شعرنو
شعرنو
چه کردی
جمعی به تو مشغول وُ هَم از خود به کنارند ای یار چه کردی که چنین مست و خمارند زان وقت شدم حضرت دلدار دچارت انگار که مرغان دل آرام ندارند چون باز شود...
16-03-1403
شعرنو
شعرنو
متهم
اگر بیائی و پایم ز مچ قلم بکنی گمان مکن بتوان روی بنده کم بکنی ز هر گناه بدورم فقط توانی من به جرم عاشقی و عشق متهم بکنی کبوتر دل من برگ سبز زیتون...
16-03-1403
شعرنو
شعرنو
دیدگاه
این زمان که ارادهی سوسوی مکرر یک شبتاب در کار آبستن ستونهای بیشتر برای نیافتادن آسمانهاست عبور از چه اندازه میلاد خشک جادههای تاریکی برای رسیدن...
16-03-1403
شعرنو
شعرنو
قیمت دل
قیمت این دل چند؟ بچه که بودم می فروختم به آب نباتی به لبخند لب رود به خواب صبح به شعر باران اما الان... قیمت این دل چند؟ به بازار زر گران ببر به زر...
16-03-1403
شعرنو
شعرنو
باد صبا 121
باد صبا شدی که براهی کشانیم مگذار مر ابه خویش که بر آهی نشانیم بنشین برابرم ای دل وبکش غنجر غمت اما میان تردید انتخاب چو کاهی نگردانیم امید همچنان...
16-03-1403
شعرنو
شعرنو
همدرد پرنده....
همدردِ پرنده... همسنگِ تمامِ عاشقان، مجنونم همداغِ تمامِ لاله ها دلخونم همرنگِ دو ذلفِ یار،گشته روزم همدوشِ غم وغصه درین گردونم همنایِ تمامِ بلبلانِ...
16-03-1403
شعرنو
شعرنو
روز وصل
عاقبت این راز و این اسرارها فاش شد در پرده پندارها صف شکستن عاقبت عشاق ها تا که دیدن حلقه دیدارها زان که بر خون خودش غلطید و رفت وین که آمد در میان...
16-03-1403
شعرنو
شعرنو
دل سوخته
عاشق شده بودم که صبا، سخره گرفت هی عاشق شده ویلان جهان است ،جهانش تقصیر ندارد دل پرخون جوان ها یک روز شوم غرق درآن بحر روانش هرکس که شود، از ته دل...
16-03-1403
شعرنو
شعرنو
کلاف عشق
دور سرم پیچ کمی از کلاف عشق چون میشود همیشه به قلبم اضافه عشق از قصه های عاشق و معشوق خوانده ام صد دل پریش عشق و سری هم کلافه... عشق بی بهره است و...
16-03-1403
شعرنو
شعرنو
چشم آشوب
وقتی گره میخورد قلبم با نگاهت من ماندم و یک هفت خانی، تا نگهات در منزل چشمم که دنیا بود ناچیز شد خیره، چشم آشوب و شد غوغا نگاهت حالا درنگی مات بر...
16-03-1403
شعرنو
شعرنو
گل مست
ای گل سرمست بهاران که به ناز می خندی بر شاخساران حالیا دلم به حال تو می سوزد خبر نداری از گردش دوران که چو فردا در پیچ و تاب باد گلبرگت شود پریشان...
16-03-1403
شعرنو
شعرنو
بغض فروخفته
بغض فرو خفته شاید این مرتبه یادت نرود باز آئی روی این کلبه متروکه به پرواز آئی غصه را از دل افسروده ما هم ببری با همان خنده زیباتر از اعجاز آیی...