شعر انتظار


شعر انتظار

تنهاترین پرنده ی دریای سرخ عشق اینک دلش بهانه ی ساحل گرفته است گویا درون قایق حیران زندگی بر روی موج دلهره منزل گرفته است اینک منم پرنده ی تنهای فصل عشق با بال های زخمی و پرهای ریخته الماس تیز...


تنهاترین پرنده ی دریای سرخ عشق
اینک دلش بهانه ی ساحل گرفته است
گویا درون قایق حیران زندگی
بر روی موج دلهره منزل گرفته است

اینک منم پرنده ی تنهای فصل عشق
با بال های زخمی و پرهای ریخته
الماس تیز یادتو، دریاچه ی غزل
هر شب طناب خستگی ام را گسیخته

نثر روان نام تو، شیواترین کلام
شعر تر نگاه تو، شیرین و ماندگار
تو رفتی و غروب جدایی بماند و حال
ماییم و عاشقانه ترین شعر انتظار

من در هوای ابری و آلوده ی فراق
از گرد و دود و دم، مرض سل گرفته ام
دیری است مثل آینه ها سرد و بی نشان
در کوچه های خاطره منزل گرفته ام

مثل بهار آمدی و تخم هستی ام
در یک نفس به پای تو رویید و جان گرفت
وقتی که چون حباب خیالم غریبه وار
رفتی دلم شکست و نگاهم خزان گرفت

تا آن زمان که ساز جدایی شکسته بود
بودی تو یار این دل درد آشنای من
زیباترین ترانه تو بودی، ولی کنون
موسیقی بدون کلامی برای من

ای کاش در سکوت دل آزار زندگی
می شد پرنده ای شد و از آسمان گذشت
شیرین ترین غزل نگاه تو را سرود
از هر چه رنجِ بود و نبود جهان گذشت

ای کاش در حضور تو می شد که آرمید
از بوی روح پرور تو عطر جان گرفت
در فصل سرد عاطفه، ابریشم غزل
یک لحظه زیر بال و پرت آشیان گرفت

افسوس نیستی و دلم در خزان درد
مثل فروغ یاد تو معنا نمی شود
دیری است چون ستاره ی فرخنده ی سهیل
دیگر هزار روی تو پیدا نمی شود.

تاریخ سروده:نهم مهرماه 1378


زیباترین و شادترین عکس نوشته های شب یلدا