دل تَنگ شُدم یارا زان کوچه گُذر کردم یاد تو و آن لب ها صد بوسه بِدَر کردم جای تو گُل یاسی است بر سَر در آن منزل جانم تو بدان یک دَم یادت نَرود از دل...
او که از عاشقی و رسم وفا دم می زد غصه هایش به دلم یک شبه باری شد و رفت پیچکی بود که دائم به تنم می پیچید آنقَدَر رفت به بالا که بهاری شد و رفت بر سر...
کرشمه دُرد شراب خوش ست و دَرد رباب هم فکر شباب خوش ست ذکر جناب هم یک ذره ایم و بروی خاک نقطه نقطه ایم هر زره زره مثنوی یا غزلی ناب ناب هم بایک کرشمه...