25-03-1403
شعرنو
شعرنو
گلعذاری سوختن
عشق یعنی آه، آتش گلعذاری سوختن مرگ پروانه ،شقایق برگ و باری سوختن عشق یعنی داغ زنجیر اسارت روی دست پا برهنه روی شنها غم گساری سوختن دشمن عشق آتشی از...
25-03-1403
شعرنو
شعرنو
آهِ طیّ ِ طریق
شبهای دراز بود و، من و بغض و خوشۀ پروین عود و چنگ و بادهای تند و، خواب پرنده دریا دریا شوق دیدار و، بیابان بیابان رویای شبنمها بر گونۀ شقایق نوازش...
24-03-1403
شعرنو
شعرنو
لبخندِ عابد
تا گفت اذان وقتِ سحر روز شد آغاز مرغ سحر از لانه در آمد پیِ آواز خورشید نشان داد کمی روشنی و نور تا روزِ دگر را بکند آبی و مسرور بیدار شد آن عابد و...
24-03-1403
شعرنو
شعرنو
فقط رازی باش
بر گردد تا جبران تنهایی اااااااااز نو بپا کنیم سختی ها را تحمل کنیم دیِن مون ااااااادا کنیم سر بسجده نهیم شکر انه عاشق رفیق هم شویم عشق ورزیم و بنده...
24-03-1403
شعرنو
شعرنو
من زلیخایت شدم
من زلیخایت شدم یوسف تویی پیر کنعانم، به چشمانم سویی ای عزیز جان من پیشم بمان من چو بنیامین بدان پیشت نشان بین بدونت خشکسالم ای بتم کن دگر تدبیر تا...
24-03-1403
شعرنو
شعرنو
لیلی ام نیامد
حجره ام ویران من شد که نیامد جیرکم شب خوان من شد که نیامد ارغوانم سوخت و خاکسترم شد قاصدک همبسترم شد که نیامد هستِ من هیچ من و نیستی ام شد برکتم...
24-03-1403
شعرنو
شعرنو
دلتنگی
هنوز یاد توئه این قلب دیوونه هنوزم تا همیشه پات میمونه زدم از خونه بیرون تا دلم وا شه هنوزم با قمیشی جاده بارونه
24-03-1403
شعرنو
شعرنو
ساقی
ساقی چرا دوباره تو در خواب رفته ای از دست روزگار چنین آب رفته ای آن ماه آسمان دگر این بار مرده است تو بی دلیل در پی مهتاب رفته ای شعر و ترانه خشک...
24-03-1403
شعرنو
شعرنو
یادگار کربلا
یادگار کربلا را در بقیع آورده اند جسم فرزند علی نزد نبی آورده اند بوی خاک کربلا از این بدن بوییدنی است خاک پایش سرمه ی چشمان و هم بوسیدنی است چهار...
24-03-1403
شعرنو
شعرنو
آدما
گریه داره یا که خنده حال و روزٍ این جماعت سبقت از هم رو به دنیا از رو ترسه یا که عادت واسه این دنیای ناچیز روی هر چی پا میذارن تا یه وقت عقب نیوفتن...
24-03-1403
شعرنو
شعرنو
هبه کن
نیمه شب سِحر نگاهت به به رعایاخوش تر تازه تر میشود از عشق زوایا خوش تر نیمه شبها که زشوق لب تو مست شوم بوی گیسوی تو در ذائقه ما خوش تر همه مردم این...
24-03-1403
شعرنو
شعرنو
کاریکلماتور
روی ماهت گرفته بود زمین را بوسه دادم وانمود می کنم دو دلم اما دل توی دلم نیست مزار دروازه بان فقید گلباران شد زمین گرد است و قلمبه ولی ماه کمر باریک...
24-03-1403
شعرنو
شعرنو
سه نقطه
میان نوشته هایم سه نقطه مدفن حرف هایی بود که هرگز به زبان نیاوردم تو نیز نخواندی نه از نگاهم نه از سه نقطه هایی که عشق را فریاد می زدند مجید رفیع...
24-03-1403
شعرنو
شعرنو
روز خوب مادر
الا مادر تو خورشید زمینی مرا سررشته حبل المتینی تویی آرامش روح و روانم به پایت مهربانا جان فشانم تو محبوبی و محجوبی و دلکش مرا سرچشمه ایمان و دانش...
24-03-1403
شعرنو
شعرنو
ساز های آبی
پشت به پشت موج آبشارا قدیم دست پینه بسته آسیابان را پس زد و دید کتف اش در آسیاب می گیرد هیچ رهگذری نبود و نیست آشکارا گریه کرد با هزاران اشک در دل...
24-03-1403
شعرنو
شعرنو
بی نام
شرمی ز بیان آه و ناله داریم داغی به جگر به سان لاله داریم هر سال بهار داغمان تازه شود اینگونه غمی هزار ساله داریم
24-03-1403
شعرنو
شعرنو
دل رنجیده
ز سوز دل کجا نالم هوای سرد پاییز را ز دست دل کجا شکوه کنم فراغ دوری یار را ای دل بیا با ما سر یاری بذار از دیده دل غافلیم خاطره رنجیده را از دست...
24-03-1403
شعرنو
شعرنو
سقوط از بهشت
سقوط از بهشت............. در داستانها به ما گفته اند که بهشت در دسترس نیست اگر هم باشد فاصله اش با هر دلی یکسان و یا معلوم نیست آنقدر از اندازه ها...
24-03-1403
شعرنو
شعرنو
هَمِستِر
لمس انگشتان دستِ بی شمار رقصِ ناسوتی به پا کرده قمار با لب خندان به جای کِشت و کار کشتِ بی کِشتیم به کشتِ ابتکار دم و همدم ها که مشغولند فشار شاغل و...
24-03-1403
شعرنو
شعرنو
و چهل روز....
و چهل روز... وچهل روز گذشت چقدر سخت گذشت شب و روزم غم بود غصه و ماتم بود همه جا ها بودی تو بدید و نظرم حیف شد رفتی تو خاک عالم به سرم دل من فکر تو...
24-03-1403
شعرنو
شعرنو
حس وصال
برگ پاییز تو باشی و خیابان دل من... آه از این خش خش رویایی هنگام وصال... بعد یک عمر تماشای نگاهت از دور... کل مفهوم زمان حک شده در لحظه ی حال....
24-03-1403
شعرنو
شعرنو
چشمش
همچو حلاج که بوسید طناب دارش را من بی دل نیز بوسیدم هر دو چشمش را چونکه معراج را بر سر دار می دید حلاج حلاج وار بوسیدم هر دو چشمش را
24-03-1403
شعرنو
شعرنو
با من باش
با من نباش شوخ طبع؛ حتی اگر یک تار مو برایم عزیز باشد. با من نکن بازی؛ حتی اگر من عروسکی باشم. با من نباش ترشرو؛ حتی اگر من دل آرزده ات کردم. با من...
24-03-1403
شعرنو
شعرنو
غریب بقیع
بنام خدا (غریب بقیع) غریبی زِ جمع غریبانِ خاکِ بقیع همی نورِ پاک خدا ، با مقام رفیع چو باقر علوم جهان را شکافنده و هدایتگرِ امّت و ، رهنما و شفیع...
24-03-1403
شعرنو
شعرنو
مزرعهی متروکه
مزرعهی متروکه سگی را دیدم عوعو کنان، از جمعی گریزان، رو به سوی تاریکی بود روان، دوان دوان. همه جا تاریک، سکوت، سکون. جز صدای عوعوی سگ، تک و توک...